مهمترین سوال خانوادهها از مشاورین کمپ ترک اعتیاد لاکچری فرمانیه این است که چگونه میتوان به یک فرد معتاد کمک کرد؟ چگونه فرد معتاد را راضی به ترک کنیم؟ با آدم معتاد چگونه رفتار کنیم؟ نحوه انگیزه دادن به معتادان چگونه است؟ آیا لازم است بیمار معتاد خود را که در حال بهبودی است کنترل کنیم؟ تشویق یا تنبیه کدامیک را برای بیمار در حال بهبودیمان به کار ببریم؟ به لحاظ پزشکی چه اقداماتی لازم است برای بیمار خود انجام دهیم؟ چطور میتوانیم به تغییر الگوهای روانی بیماران برای ترک اعتیاد کمک کنیم؟ چگونه فرد معتاد را درمان کنیم و او را ترک دهیم؟ نحوه کمک به ترک اعتیاد، نقش همسر در ترک اعتیاد چیست؟ و سوالات دیگر. در این مقاله مرکز قطع مصرف فرمانیه 6 نکته و پیشنهاد برای شما خانوادهها داریم و در ادامه به سوالاتی که در بالا مطرح شد به طور مفصل پاسخ میدهیم. با ما همراه باشید.
کمپ ترک اعتیاد لاکچری فرمانیه با داشتن مشاورانی حرفه ای در کنار شماس.
برای مشاوره رایگان همین حالا تماس بگیرید
02126100813 – 02126231821
09126896964
چگونه مچ فرد معتاد را بگیریم؟
دیدن رفتار مشکوک و علائمی مانند ابتلا به اعتیاد ممکن است این دید را به وجود آورد که یکی از عزیزان ما معتاد است و به همین دلیل این سوال در ذهن ما به وجود بیاید که چگونه مچ فرد معتاد را بگیریم؟ باید به شما بگوییم که این طرز فکر و این راهکار بسیار اشتباه است.
بهترین راه برای گرفتن مچ فرد معتاد مراجعه به آزمایشگاه و انجام تست اعتیاد می باشد زیرا حدس و گمان اصلا راه مناسبی برای نهمت زدن و عتاد خواندن شخص نیست. حتی در صورت وجود اعتیاد نیز باید بر طبق عقل و منطق یک راه درست برای مواجه با مشکل پیدا کنید.
پیشنهادات برای کمک به فرد معتاد
پیشنهاد اول: با انکار فرد معتاد صریح و واضح برخورد کنید
اکثر افراد معتاد به مواد مخدر یا محرک و حتی الکل در انکار به سر میبرند. انکار آنها به گونهای است که هم در ذهن خود و هم برای اطرافیان مشهود است. آنها به هیچ وجه اعتیاد خود را قبول ندارند و آن را کتمان میکنند یا حتی میگویند اعتیاد من هنوز به حدی نرسیده است که کسی از آن خبردار باشد و فقط خودم این موضوع را میدانم.
برای ایجاد تمایل در فرد معتاد برای ترک اعتیادش باید کمک کنید تا دیوار انکار او شکسته شود و او بپذیرد که مشکلی به نام اعتیاد دارد. برای این موضوع باید با او به طور صریح و شفاف صحبت کنید. به او بگویید که میدانید او معتاد شده است و این موضوع برای شما بسیار آزار دهنده است.
در هنگام صحبت با وی به او بگویید که برایش نگران هستید و از آینده و شرایطی که ممکن است برای او و شما پیش بیاید میترسید. احساس خجالت خود در جامعه را با او در میان بگذارید. به طور شفاف به او بگویید که اعتیادش چه تاثیرات منفیای میتواند بر روی او، روابطش و جامعه بگذارد.
اگر سوال شما هم این است که چگونه با فرد معتاد زندگی کنیم می توانید از مقالات دیگر کمپ فرمانیه استفاده کنید.
پیشنهاد دوم: به فرد معتاد برچسب نزنید
اکثر خانوادهها برای این که فرد معتاد را به اعتیادش آگاه کنند از صفتها و برچسبهای بسیار منفیای استفاده میکنند. مثلا او را بیمسئولیت یا خودخواه خطاب میکنند. این کار نه تنها باعث بهبود اوضاع نمیشود بلکه شرایط را وخیمتر نیز میکند.
با برچسب منفی زدن به فرد معتاد، در او احساس خشم، نفرت، ريا، کینه و … ایجاد میکنید. این کار لجاجت او را بیشتر میکند و چه بسیار باعث شود میزان مصرف و تبعات اعتیادش دو چندان شود.
به جای این کار، رفتار او را برایش شرح دهید و بگویید که رفتارهای او چه تاثیری بر روی شما میگذارد و اگر وی به این نوع رفتارش ادامه دهد مشکلاتی پیش خواهد آمد.
بسیار مراقب باشید که برای این کار با او با کنایه و در لفافه صحبت نکنید. باید همانند بخش انکار واضح و صریح باشید. باید به او مستقیما بگویید که به نتیجه رسیدهاید که او معتاد است و این مساله بسیار آزار دهنده و حتی ترسناک است.
پیشنهاد سوم: به هیچ وجه فریب توجیهات و بهانههای فرد معتاد را نخورید
معتادان هم برای انکار اعتیاد و در مرحله بعدی برای ادامه اعتیاد خود توجیهات بسیار زیادی دارند و به بهانههای بسیار زیادی متوسل میشوند. آنها با این کار میخواهند به شما ثابت کنند که چارهای جز مصرف و ادامه اعتیاد خود ندارد. توجه داشته باشید مغز و فکر فرد معتاد برای ارائه انواع توجیه و بهانه بسیار مهارت دارد.
فرد معتاد بهانههایی چون بیماری جسمی، ماجراهای رمانتیک و عشقی و شکستهایش و حتی ایجاد برخی موفقیتهایش را برای شما میآورد. مثلا فرض کنید که وی یک نویسنده است. او توجیه میکند که برای به دست آوردن موفقیتهای بیشتر حتما باید مواد مخدر مصرف کند تا خلاقیتش بالاتر رود. یا مثلا به شما میگوید که در یک رابطه عاطفی بوده و شخص مقابلش به او خیانت کرده، بنابراین او مدتی قصد دارد برای به دست آوردن آرامش از مواد مخدر استفاده کند و پس از چند وقت و فراموش کردن رابطه خود و با به دست آوردن آرامش حتما مصرف خود را قطع خواهد کرد.
اگر شما در این ترفند آنها تازه کار باشید به سرعت فریب خورده و تحت تاثیر قرار خواهید گرفت. حتی ممکن است به او اجازه مصرف علنی نیز بدهید. پس به هیچ وجه فریب توجیهات معتاد گونه را نخورید و در این زمینه هشیار باشید. حتی میتوانید از فرد بخواهید که آزمایش عدم اعتیاد را انجام دهد. در مورد هزینه آزمایش عدم اعتیاد در مقالات دیگری توضیح داده ایم. داشتن ارتباط با یک مشاور حوزه اعتیاد و یا شرکت در جلسات هفتگی خانوادهها در کمپ فرمانیه، در این زمینه به شدت میتواند به شما کمک کند.
پیشنهاد چهارم: برای ترک اعتیاد او معامله نکنید
در برخی خانوادهها، فرد معتاد برای ترک اعتیاد خود پیش شرط میگذارد و یا حتی معامله میکند. یا برعکس خانوادهها با دادن وعدههای متفاوت به او باج میدهند تا وی اعتیادش را ترک کند. مرکز ترک اعتیاد فرمانیه با تجربه طولانی مدتی که دارد به شما هشدار میدهد، برای ترک اعتیاد فرزند یا همسرتان هرگز معامله نکنید و باج خواهی او را نپذیرید.
مثلا ممکن است آنها به شما بگویند در صورتی اعتیادشان را ترک خواهند کرد که شما یک اتومبیل مناسب برای او بخرید. یا مبلغ زیادی پول برای راه اندازی یک کسب و کار به او بدهید. یا برعکس شما بگویید بعد از ترک اعتیاد برای او به خواستگاری میروید و یا شغلی بسیار کم زحمت و پردرآمد برایش پیدا میکنید.
کاملا آگاه باشید شخصی که برای ترک اعتیادش پیش شرط میگذارد، هنوز در مرحله انکار است و اعتیاد خود را به عنوان یک واقعیت نپذیرفته است. با پذیرفتن شرطها و باج خواهیها و یا دادن امتیازات به فرد معتاد، هرگز امیدوار نباشید که او اعتیادش را ترک کند. هرگز برای ترک اعتیاد و هزینههایش به او پولی نپردازید و خود به طور مستقیم برای پذیرش وی در یک کمپ ترک اعتیاد خوب و مناسب اقدام کنید.
پیشنهاد پنجم: به او کمک کنید
برای این که فرد معتاد از لایه انکار بیرون بیاید و عواقب اعتیاد خود را ببینید برای او اطلاعات مختلف فراهم کنید. در حال حاضر هم کتابها و هم جزوههای متعددی برای این موضوع وجود دارد. او را با انجمن های دوازده قدمی آشنا کنید. برای پیدا کردن یک مرکز ترک اعتیاد مجهز و مناسب و با امکانات برایش جستجو و پرس و جو کنید و از هزینه کمپ ترک اعتیاد خصوصی اطلاع پیدا کنید. هرگز شروع به استفاده از نصیحت برای ترک اعتیاد نکنید به جای آن از بعد احساسی کمک بگیرید.
پیشنهاد ششم: تکلیف خود با او را در صورت ادامه اعتیاد روشن کنید
برای این پیشنهاد حتما از یک متخصص مشاوره بگیرید. بعد از آن در مورد رابطه خود با او در صورت ادامه اعتیادش تصمیم بگیرید و این تصمیم را قاطعانه به او بگویید. دلیل این که از شما میخواهیم قبل از علنی کردن تصمیم خود با یک مشاور مشورت کنید این است که تصمیم شما با پشتوانه و قاطع باشد.
ممکن است تصمیم بگیرید او را ترک کنید اما این کار برایتان غیر ممکن باشد، پس قبل از از تصمیم باید اول تکلیف خودتان با او را مشخص کنید. احساسی تصمیم نگیرید.
تمامی این پیشنهادها بر اساس تجربهای بود که طی سالیان طولانی کار در حوزه ترک اعتیاد به دست آورده بودیم. در کمپ فرمانیه هدف ما فقط جذب مراجع برای ترک اعتیاد نیست. ما تلاش میکنید مراجعین ما علاوه بر ترک اعتیاد، در ترک باقی بمانند. برای همین امر علاوه بر اجرای به نحو احسن مسئولیت خودمان در برابر فرد بیمار، همواره سعی کردهایم برای خانوادهها هم آموزشهای متعدد داشته باشیم.
یکی از کارهایی که مرکز ترک فرمانیه انجام میدهد برگزاری منظم جلسات هفتگی با خانوادهها و حضور مشاورین مجرب و دارای مدارک رسمی در این جلسات است. پیشنهاد میکنیم برای کمک به ترک اعتیاد فرزند یا همسر و یا سایر عزیزانتان در این جلسات شرکت کنید. کافیست برای هماهنگی حضور خود در جلسات هفتگی خانوادهها با کمپ فرمانیه تماس بگیرید.
برای مشاوره همین حالا با مرکز ترک اعتیاد فرمانیه تماس بگیرید:
لازم است بیمار معتاد در حال بهبودی را کنترل کنیم؟
لازم است بدانید که افراد در رواندرمانیهای فردی و گروهی که در بهترین کمپ های ترک اعتیاد انجام میشود، یاد میگیرند که هر چیزی، هر کسی و هر جایی که باعث وسوسه که نهایتا ممکن است موجب لغزش در آنها شود را کنار بگذارند یا تغییرات لازم را در آن به عمل آورند، گاهی افراد تمایل دارند که اعتیاد را ترک کنند ولی وسایل خود را، یا دوستان مصرفکننده خود را هنوز داشته باشند.
در چنین مواقعی تعارض بین خانواده و فرد مصرفکننده ایجاد میشود. دعوا، بحث و جدل هیچ دردی را دوا نمیکند، بهتر است با او به بحث بپردازید و استدلال کنید که چرا دوستان مصرفکننده برای او مضر هستند. شما میتوانید از او سؤال کنید آیا نظر روانشناس یا اعضای شرکتکننده در گروهدرمانیها نیز همین است که رفت و آمد با دوستان مصرفکننده هیچ اشکالی ندارد؟ و پیرامون این مسئله بدون این که احساسات خود از قبیل نفرت از دوستان مصرفکننده را دخالت دهید، استدلال کنید.
البته گاهی اوقات افرادی دیده شدهاند که ضمن این که محیط آنها و دوستان آنها آلودهاند به خاطر انگیزه بالایی که دارند ترک میکنند و هرگز تسلیم وسوسهها نمیشوند.
با این حال بهتر است که به بیمار در حال بهبودی این مسئله را اینگونه بیان کنید:
” من متوجه شدم که وسوسهها نقش مهمی در بیماری شما دارند، بنابراین باید تمام تلاش خود را بکنیم تا چیزهایی که باعث وسوسه شما میشوند را از اطرافت دور کنیم. اگر میگوییم این دوستان شما نباید دیگر برایت مهم باشند، فقط به این دلیل است که حدس میزنیم با دیدن آنها و رفت و آمد با آنها خودت بیشتر اذیت میشوی و باعث وسوسه شما میشوند، شما میتوانی دوستان بهتری انتخاب کنی و دوستان پاکی داشته باشی مثل دوستانی که در گروههای NA هستند یا دوستان شما در گروهدرمانیها.”
بهترین رفتار با معتادی که تازه ترک کرده
اگر یادتان باشد در مقاله قبلی با عنوان خانواده و اعتیاد گفتیم که والدین قاطع و مقتدر، والدینی هستند که ضمن این که یک رابطه دوستانه برقرار میکنند از جایگاه ویژهای نیز برخوردارند و به نظم و قانون نیز اهمیت میدهند. به عبارتی دیگر این والدین اقتدار خود را هرگز از دست ندادهاند و عشق و محبت را به همراه نظم و قانونمندی و استدلال با هم به کار میگیرند.
اکثر خانوادهها میپرسند: آیا ما بیمار خود را کنترل کنیم؟
ابتدا یک مثال خارج از اعتیاد میزنیم، و سپس به این سؤال پاسخ میدهیم.
فرض کنید دختری 17 ساله، هر روز هنگامی که از دبیرستان خارج میشود، پدرش را میبیند که با اتومبیل رو به روی درب مدرسه منتظرش ایستاده تا او را به منزل ببرد و روزهای دیگر نیز به نوبت، برادرانش این کار را انجام میدهند، فرض کنید این دختر هیچ رابطه دوستانهای با پدر و برادرانش ندارد و احساس میکند که مدام تحت نظر آنهاست.
سعی کنید خود را جای این دختر خانم 17 ساله قرار دهید، چه احساسی به شما دست میدهد. اگر این خانم جزء شاگردان ممتاز مدرسه باشد، احتمالاً بیشتر از دیگران ناراحت میشود، چون مدام از خود میپرسد من باید چه کاری انجام دهم تا پدر و برادرانم به من اعتماد کنند؟ و چرا اینها دست از سر من برنمیدارند؟ مگر من کاری انجام دادهام یا مگر به من شک دارند که هر روز مثل نگهبان من را کنترل میکنند؟ دیگران در مورد من چه فکری میکنند؟ احتمالاً همکلاسیها و مسئولین مدرسه هم فکر میکنند که پدر و برادرانم به من شک دارند؟
حالا فرض کنید دختر دیگری که او هم 17 ساله است و با پدر و برادرانش رابطه دوستانهای بر اساس اعتماد و اطمینان برقرار کرده، هر روز پدر یا برادرانش را میبیند که رو به روی درب مدرسه منتظرش ایستادهاند تا او را به منزل ببرند. سعی کنید خود را جای این دختر خانم قرار دهید. چه احساسی دارید؟
احتمالاً خوشحال میشوید و حتی ممکن است بخواهید به دوستانتان نشان دهید که چه خانواده منسجم و با محبتی دارید که این قدر به فکر شما هستند و هر روز شما را از مدرسه به خانه میبرند و این خانم نیز احساس خوبی دارد مخصوصا وقتی متوجه میشود که خانواده کاملا به او اعتماد دارند ولی به خاطر راحتی او یا به خاطر عدم امنیت در جامعه او را همراهی میکنند.
برقراری رابطه دوستانه در خانواده و انگیزه برای ترک اعتیاد
تفاوت این دو خانواده فقط در برقراری یک رابطه دوستانه بر اساس اعتماد و اطمینان بود. شما باید قدمها را به ترتیب و گام به گام بردارید. اکثر خانوادهها چون مهارت لازم برای برقراری رابطه دوستانه را ندارند و همچنین چون برقراری روابط دوستانه نیازمند تلاش، مهارت، دقت، وقت و انرژی زیادی است، سریعاً به سراغ روشهای سادهتری مثل کنترل کردن و تنبیه و تهدید و غیره میروند و این باعث خرابتر شدن تمام کارها و روابط بین افراد میشود.
بنابراین ما در کمپ ترک اعتیاد فرمانیه مخالف کنترل کردن نیستیم و همانطور که گفتیم بهترین سبک رفتاری، سبک والد مقتدر و قاطع بود. به شرطی که این سبک را به صورت کامل اجرا کنید، به عبارتی دوستی و محبت به همراه کنترل و قانون.
ابتدا به برقراری رابطه دوستانه بپردازید و بعد کنترل کردن را پیش بگیرید، به عبارتی کنترل کردن به شیوه کاملاً محسوس نه تنها اشکالی ندارد بلکه لازمه درمان است به شرطی که خانواده ابتدا رابطه دوستانه را برقرار کرده باشد. بدون برقراری رابطه دوستانه، کنترل کردن بیمار کاملا اشتباه است.
شما میتوانید در این موارد از این جملات استفاده کنید:
من متوجه شدهام که وسوسهها نقش زیادی در بیماری اعتیاد دارند، بنابراین ما نیاز داریم که با یکدیگر همکاری کنیم و هر چیزی که باعث وسوسه شما میشود را شناسایی و آنها را حذف کنیم، تغییر بدهیم یا کنترل کنیم.
من به خاطر اینکه شما را دوست دارم و برای شما ارزش و احترام خاصی قائل هستم، حاضرم در این زمینه به شما کمک کنم.
گاهی اوقات فشار وسوسهها به قدری شدید هستند که شما به تنهایی نمیتوانید آنها را کنترل کنید و این آن لحظاتی است که وسوسهها شما را وادار به مصرف میکنند، به همین دلیل میخواهم به من اجازه بدهید تا مواقعی که حس میکنم شرایطی ایجاد شده که باعث وسوسه شما میشود یا شرایطی که متوجه میشوم شما وسوسه شدهاید من مواظب باشم و اگر توانستم به شما کمک کنم.
مثلاً گاهی اتفاق افتاده که فشار وسوسهها آن قدر زیاد شده که افراد آنها را به عمل تبدیل کردهاند اما خانواده آنها متوجه شدهاند که فرد وسوسه شده و کمکهایی که لازم بوده را به موقع انجام دادهاند و از لغزش فرد جلوگیری کردهاند.
قبل از هر چیز دوست دارم هر چیزی، هر کسی و هر جایی، هر فکری، احساسی یا رفتاری که باعث وسوسه شما میشود را شناسایی و کنترل کنیم و شرایط محیطی را تا حد امکان تغییر دهیم. نظر شما چیست؟
افراد در گروهدرمانیها آموزش میبینند تا لیستی از تمام چیزهایی که آنها را وسوسه میکند تهیه کرده و سپس نسبت به کنترل آنها اقدام کنند. شما میتوانید در تهیه این لیست به آنها کمک کنید.
در ادامه به ذکر دو مثال در ارتباط با کنترل کردن میپردازیم.
مثال 1
پدر یکی از بیماران در حال بهبودی که در کلاسهای آموزش خانواده شرکت نکرده بود، شبی ساعت دوازده شب از خواب بیدار میشود و متوجه میشود که فرزندش وارد حمام شده و در حال آماده کردن وسایل برای تزریق است. پدر، قیافهای کارآگاه مانند به خود میگیرد و با عصبانیت در حمام را باز میکند و پسر را به باد فحش و ناسزا میگیرد و مادر و خواهران را هم از خواب بیدار میکند و تا ساعت 3 نیمه شب این تنش ادامه پیدا میکند.
پدر احساس خوبی دارد اگر چه عصبانی است، چون توانسته به خانوادهاش مخصوصاً همسر و دخترانش نشان دهد که مشکل از خانواده یا خودش نیست بلکه این پسر است که خانواده را دچار مشکل کرده و به این ترتیب جایگاه خود را در خانواده به اندازه کافی بالا برده، طوری که همه اعضای خانواده حق را به پدر میدهند و از او میخواهند ناراحت نباشد و به خوابش ادامه دهد.
برعکس، پسر خانواده دچار احساس گناه در قبال خود و خانوادهاش است و حتی افکار خودکشی نیز به ذهنش میرسد و یک بار دیگر به تجارب شکستش اضافه شده است. این پسر به خاطر ترس و تهدید پدر تا حدود دو روز نیز پاک بود اما بعد از آن دچار لغزش و نهایتاً عود شد.
مثال ۲
پدر دیگری که در گروههای آموزش خانواده شرکت کرده بود، ساعت 10 شب متوجه میشود که پسرش که در حال بهبودی است، بیقرار و منتظر است که دیگر اعضای خانواده برای خواب به اتاقهایشان بروند. پسر به اتاق میرود و خود را برای خواب آماده میکند، بقیه اعضای خانواده نیز به خواب میروند.
پسر حدود ساعت 11 شب شروع میکند به آماده کردن وسایل مصرف، پدر هنوز مطمئن نیست اما وقتی میبیند که پسرش یک پارچهای را در زیر در قرار میدهد، مطمئن شده و وارد اتاق پسرش میشود، وی تمام وسایل را از دید پدرش مخفی میکند و بلند بلند شروع میکند به حرف زدن، اما این پدر باهوش از پسرش خواهش میکند که یواش صحبت کند و به او میگوید، نمیخواهم این موضوع را بقیه اعضای خانواده متوجه شوند.
پدر به وی میگوید: من میدانم که این حالت فقط به خاطر وسوسههای تو ایجادشده. خوب، میخواهی راجع به این صحبت کنیم که چی شد که وسوسه شدی و پسر صحبت را ادامه میدهد، پدر میگوید، اگر میبینی که من الان در اتاق تو هستم به خاطر این بود که قبلاً با هم قرار گذاشته بودیم که من نیز مواظب باشم که لحظاتی که وسوسهها به قدری شدید میشوند که تو به تنهایی نمیتوانی آنها را کنترل کنی، من به تو کمک کنم. شما میتوانی به وسوسههایت عمل کنی ولی اگر این کار را انجام دهی دوباره باید همه چیز را از نو شروع کنیم، ولی اگر به وسوسههایت هیچ توجهی نکنی، این بیماری را کنترل کردهای…
نکته جالب این بود که در این جا پدر از پسر میخواهد که موضوع را بین خودشان نگه دارند و به او نشان داد که متوجه این مسئله است که این بیماری اوست که باعث این رفتارهایش شده و بیماری او را از شخصیت فرد جدا کرده و بدون این که در او احساس گناهی ایجاد کرده باشد دوستانه با پسر خود صحبت کرده و مسئله را پیگیری کرد.
این پدر اشاره کرد که تا صبح با پسرش خلوت کرد و از خاطرات خود و اشتباهات خود برایش گفت و برای پسر نیز بسیار جالب بود که پدرش این قدر به او اعتماد کرده و نزدیک شده که مسائل خود را برای او میگوید و پسر نیز احساس خوبی داشت و تا صبح برای پدرش از مشکلاتش صحبت کرد.
بنابراین به خاطر داشته باشیم که کنترل کردن لازمه درمان است اما دوستی و برقراری رابطه دوستانه بر اساس اعتماد و اطمینان این کنترل خود عاملی برای لغزش عود است.
نقش حفظ انگیزه در پاک ماندن از اعتیاد
بسیاری از بیماران هنگامی که وسوسه میشوند و لغزش میکنند، برای لغزش خود بهانههایی را میآورند تا با این توجیهات از احساس گناه رهایی پیدا کنند ولی گاهی بهانههایی که برای لغزش میآورند، اگر قدری تأمل کنیم متوجه میشویم که میتوان وسوسه بعد از ترک اعتیاد را پیشگیری کرد.
مثلاً اکثراً میگویند: لغزشها و عودهای من به خاطر استرسها و این بود که همسرم مدام به من گیر میداد و من را کنترل میکرد. در حالی که من اصلا مصرف نکرده بودم. اجازه دهید این مسئله را نیز با یک مثال شرح دهیم. فرض کنید: خشایار هجده سال تخریب داشته و در حال حاضر شش ماه از پاکی او میگذرد.
خشایار این شش ماه پاکی را به سختی به دست آورده. او تمام عوارض جسمی و روانی ناشی از ترک اعتیاد را تحمل کرده، وی تمام درد جسمی و تمام مسائل دیگر مثل بیخوابی، بیقراری، افسردگی، اضطراب و بیحوصلگی و غیره را فقط به خاطر خودش و خانوادهاش و پاک بودن تحمل کرده است. این دقیقه چیزی است که به آن انگیزه گفته میشود.
در رواندرمانیهای فردی تمام همت روان شناسان بالینی در کمپ ترک اعتیاد این است که انگیزه مراجع را در بالاترین نقطه نگهدارند. فرض میکنیم که خشایار 100% برای پاک بودن انگیزه دارد. خشایار وارد محیط کار خود میشود و دوستان مصرفکنندهاش او را میبینند و میگویند، آفرین بعد از هجده سال تخریب، شش ماه پاک بودن واقعاً هنر میخواهد، ماشاءاالله به ارادهای که داری اما نباید زندگی را سخت بگیری، تو که 6 ماه پاک بودی، با یک بار مصرف که دوباره معتاد نمیشوی.
ما امشب دور هم جمع میشویم، خیلی دوست داریم که تو هم همراه ما باشی. حتی اگر نمیخواهی مصرف کنی ولی در جمع ما حاضر شو تا به ما هم خوش بگذرد. خشایار پیشنهاد این دوستان را با قاطعیت تمام رد میکند. چون در گروهدرمانیهای مرکز ترک اعتیاد شرکت کرده و مهارتهای ابراز وجود، جرات ورزی و “نه گفتن” را آموخته است، ولی هنگامی که شب به خانه باز میگردد، برحسب اتفاق به جای این که ساعت 10 به خانه برگردد به دلیل ترافیک و تصادف خودروهای دیگر، ساعت 30/11 شب به منزل میرسد و قیافه خستهای دارد.
همسر خشایار همین که قیافه خسته و تأخیر چندین ساعتی او را میبیند نمیتواند خود را کنترل کند و به یاد روزهای تلخ مصرف شوهرش میافتد و یکمرتبه به جای سلام و احوالپرسی، دچار ترس و نگرانی میشود و به او میگوید: کجا بودی؟ با کی بودی؟ دوباره شروع کردی؟
خلاصه، آن شب یک بحث و جدل در میگیرد. خشایار اصرار دارد که من مصرف نکردهام و همسر مدام تکرار میکند که دروغ میگویی و فکر کردی من متوجه نمیشوم و غیره.
فرض کنید خشایار هفته بعد نیز از طرف دوستان دیگرش به مصرف دعوت میشود و او باز امتناع میکند و دلیل امتناع او نیز انگیزه وی برای ترک اعتیاد و دوست داشتن خود و خانوادهاش است. شب هنگام وقتی که به خانه باز میگردد، شارژ تلفن همراهش تمام میشود و نمیتواند به همسرش بگوید که امشب نیز در ترافیک گیر کرده است، اتفاقاً راننده تاکسی هم آن قدر سیگار میکشد که لباس خشایار بوی سیگار میگیرد. خشایار وارد خانه میشود و همسر حتی یک کلمه با او حرف نمیزند و خشایار هر چقدر علت را میپرسد، همسر فقط میگوید از بوی لباسهایت، از خاموش کردن تلفن همراهت و تأخیرت بپرس… خشایار از صبح تا الآن تمام درد جسمی و روانی را به خاطر پاک بودن تحمل کرده است.
اگر این رفتارهای همسر (گیر دادنهای بیمورد و غلط) ادامه پیدا کند، آنگاه اگر شما به جای خشایار باشید، در دفعات بعدی به پیشنهاد دوستان مصرفکننده برای این که فقط پیش آنها باشید حتی مصرف نکنید، پاسخ مثبت نمیدهید؟
خشایار میگوید: علت لغزش من این است که دیدم این همه درد و زحمت را تحمل میکنم ولی باز همسرم فکر میکند که من مصرفکننده هستم و آنقدر من را ناراحت کرد که من نتوانستم تحملکنم، به خود گفتم: من چه مصرف کنم و چه نکنم، همسرم فکر میکند که من مصرفکننده هستم. بنابراین تصمیم گرفتم با دوستانم به باغ بروم ولی مصرف نکنم. ولی یکی دو بار که رفتم دوباره وسوسهها من را از پا در آوردند و ناگهان دیدم که بر سر منقل نشستهام.
البته ما در گروهدرمانیها به بیماران در حال بهبودی آموزش میدهیم که ترک کردن و پاکی باید برای خود فرد باشد نه برای خانواده و همسر. به عبارتی، انگیزه باید کاملاً درونی باشد.
انگیزه بیمار مهمترین عنصر لازم برای درمان بیمار و حتی تمام درمان است. بنابراین هر عاملی که این انگیزه را کاهش دهد، مخل درمان بیماری اعتیاد است و باید شناسایی و حذف شود.
این جاست که ما به خانوادهها پیشنهاد میکنیم که رفتارشان، افکارشان و احساساتشان را بیشتر بشناسند و درک کنند. کدام یک انگیزه همسر آنها را کمتر یا بیشتر میکند و نهایتاً آن را مدیریت کنند. پدری که هنوز پسر خود را پس از شش ماه پاکی، معتاد صدا میکند یا پدری که به پسر خود میگوید چهار روز پاکی، فکر کردی آدم شدی، قطعاً انگیزه بیمار را کاهش خواهد داد و باعث ناراحتی و افزایش فشار روانی بیمار خود میشود.
بنابراین بهتر است خانوادهها در حمایت فرزندان خود باشند و حتی اگر آنها دچار لغزش هم شدند از آنها حمایت کنند و سریعا اقدامات پس از لغزش را برای فرزندان خود انجام دهند.
بنابراین اگر چه ما در جلسات گروههای آموزشی و مشاوره اعتیاد که در کمپ ترک اعتیاد فرمانیه برگزار میکنیم به بیماران آموزش میدهیم که فقط برای خودشان پاک بمانند و نظر دیگران برایشان مهم نباشد اما بهتر است که خانواده نیز شرایط را برای افزایش انگیزه بیمار فراهم کنند و جلوی بروز چنین رفتارهای نادرستی را بگیرد.
تشویق یا تنبیه کدامیک را برای بیمار درحال بهبودی به کار ببریم؟
چه زمانی بیمار در حال بهبودی را تشویق کنیم؟
بیمار در حال بهبودی که در دوره کمپ ترک اعتیاد از لحاظ جسمی سمزدایی شده، کمکم تغییرات زیادی را در جسم و روح خود احساس میکند. شما میتوانید این تغییرات را از رفتارها و حرفهای او پی ببرید، او مرتب جلوی آینه میرود و خوشحال است که از لحاظ جسمی رو به بهبودی است و حتی به شما میگوید مرتب به وزنم اضافه میشود، پوستم در حال سفید شدن است یا سیاهی لبم کمتر شده، او حتی میگوید، این روزها حال و هوای دیگری دارم، به چیزهایی فکر میکنم که قبلاً برایم اهمیت نداشت و راجع به مسائلی تصمیمگیری میکنم که قبلاً به آنها اهمیت نمیدادم چون در تمرکز و تصمیمگیری مشکل داشتم. این دقیقاً آن لحظهای است که شما باید او را تشویق کنید. این تشویقها میتوانند کلامی یا غیرکلامی باشند.
تقویت یا مشوق چیست؟
هر عامل کلامی یا غیرکلامی، مادی یا اجتماعی که بلافاصله بعد از رفتار ارائه شود و موجب افزایش آن رفتار شود، تقویت یا مشوق نامیده میشود. تقویتها یا مشوق نگاهدارندههای رفتار و افزاینده انگیزه بیمار هستند.
رفتار افراد به دنبال تقویتهایی در محیط آنها افزایش مییابند. اگر رفتارهای خوب را تقویت نکنید، ممکن است رفتارهای مطلوب کاهش یافته و رفتارهای نامطلوب افزایش یابند. توجه کردن، تائید کردن و تحسین کردن، لبخند زدن، زنده باد گفتن و آفرین و حتی پول و هدیه و غیره نمونههایی از تقویتها یا مشوقها هستند.
همه انسانها به دنبال تقویتها و مخصوصاً توجه و تائید اعضای خانواده خود هستند. اگر رفتارهای مطلوب فرد مقابل مورد توجه و تقویت شما قرار نگیرد او دست به رفتاری خواهد زد که شما به او توجه کنید. برای مثال اگر دانشآموزی تا زمانی که درس خود را میخواند و پسر مؤدبی است، هیچ کدام از اعضای خانواده به او توجه نکنند و او تشویق و تأییدی از سوی خانواده نگیرد و بر حسب اتفاق وی دچار بیماری اعتیاد شود و مواد مخدر مصرف کند، آن گاه تمام اعضای خانواده توجه خود را به او معطوف کنند که چرا چنین کاری را انجام میدهد، همین برای او توجه میشود و همین امر، رفتار او را تقویت میکند.
بنابراین پیشنهاد میکنیم که رفتارهای مطلوب وی را در دوره سم زدایی تقویت کنید، حتی با یک توجه و تائید ساده یا لبخند و آفرین گفتن یا جملهای مانند این جمله: آفرین، من خیلی خوشحالم از این که میبینم این همه تغییر کردهای.
این باعث افزایش انگیزه بیمار میشود. فرد باید یاد بگیرد که خانواده در کل او را دوست دارد اما زمانی که رفتارهای مطلوب انجام میدهد مورد تائید و توجه و تشویق خانواده است و زمانی که رفتارهای نامطلوب انجام میدهد هیچ توجه و تأییدی از سوی خانواده به دست نمیآورد.
چند قانون کوچک ولی مهم را به خاطر بسپارید:
رفتار مطلوب + تقویت = افزایش رفتار مطلوب
رفتار مطلوب + عدم تقویت = کاهش رفتار مطلوب
رفتار نامطلوب + تقویت = افزایش رفتار نامطلوب
رفتار نامطلوب + عدم تقویت = کاهش رفتار نامطلوب
رفتارهای مطلوب فرد را با چه چیزی تقویت کنیم و چه چیزی را به عنوان پاداش برای او در نظر بگیریم؟
به شما و خانواده شما و علاقه فرد مقابل بستگی دارد اما این نکته مهم است که بدانید چه زمانی او را تقویت کنید. شما نباید زمانی که فرد درد جسمی دارد و شروع به شکایت از عوارض جسمی و روانی خود میکند به او بگویید: آفرین من خیلی خوشحالم که تو در حال تغییر هستی، بلکه باید کاملاً از وضعیت جسمی و روانی او مطلع باشید، زمانی که احساس خوبی از پاک بودن دارد و از لحاظ فکری وضعیت مناسبی دارد یا رفتار مطلوبی انجام میدهد، بلافاصله بعد از انجام رفتار مطلوب او را تقویت کنید و به او پاداش بدهید و او را تحسین کنید. به کار بردن تقویت و پاداش بلافاصله بعد از رفتار مطلوب سبب افزایش رفتار مطلوب وی میشود و انگیزه او را نیز بالا میبرد.
بسیاری از پدر و مادرها فراموش میکنند که لازم است فرزندان خود را ببوسند و حتی وقتی بزرگ شدهاند آنها را در آغوش بگیرند. فرزندان دوست دارند به طور مستدل پی ببرند که والدینشان متوجه آنها هستند و راجع به آنها و مسائلشان نگرانند و به آنها توجه میکنند.
رفتار با افراد در حال ترک ( استفاده از روش های تنبیهی )
در مورد تنبیه، روشهای زیادی برای تنبیه کردن افراد به خاطر کاهش رفتارهای نامطلوب وجود دارد که البته مردم نیز گاهی به آنها متوسل میشوند، ما با برخی از آنها مانند بیتوجهی، و نادیده گرفتن فرد در برخی از شرایط خاص موافق هستیم ولی با روشهای دیگری مثل ترک کردن محل زندگی، طلاق یا بستن و غل و زنجیر و تنبیه جسمی و غیره مخالف هستیم.
اگر گامهای درمانی را به ترتیب و با قدرت بردارید، هیچ نیازی به روشهای تنبیهی ندارید. بنابراین سعی کنید با صبر و حوصله روشهای مفید و مثبت را انجام دهید و تمام تلاش خود را برای درمان بیمار خود انجام دهید، و از تنبیه و تهدید بیماران خودداری کنید.
تکنیک توقف فکر چیست؟
خانوادهها میتوانند تکنیک توقف فکر را یاد گرفته و در صورتی که بیمارشان از حضور در جلسات NA یا گروهدرمانیهای دیگر سرباز میزند با او تمرین کنند.
در این روش بیمار چشمهایش را میبندد و وسوسههایش را به مانند این که واقعاً در حال اتفاق افتادن است تصور میکند. زمانی که تصور به خوبی صورت گرفت با انگشت اشاره به شما میفهماند و شما بلند داد میزنید “بس کن” ، “ایست” یا “STOP”.
این روش باعث گسیختگی وسوسههایش میشود. این فرایند حدود پنج بار اتفاق میافتد. مرحله بعدی این است که بیمار فریاد بلند “ایست”،”بس کن” را برای توقف افکارش بیان کند و بالاخره هدف بعدی این است که توقف فکر غیرکلامی اجرا شود. زمانی که توقف فکر کلامی ناموفق است از یک کش پلاستیکی که دور مچ بسته میشود برای ضربه زدن میتوانند استفاده کنند.
جدایی فکر از عمل
اهداف کلی گروهدرمانیهایی که در کمپ های ترک اعتیاد معتبر برگزار میشود این است که بیمار متوجه شود که بین وسوسهها و عمل به آنها تفاوت وجود دارد. باید به آنها یاد دهید که وسوسهها میآیند و شاید بیمار روی آمدن آنها کنترل ندارند اما همه بیماران روی اعمالشان کنترل دارند. بنابراین باید به بیمار آموخت که فکر و عمل از یکدیگر جدا هستند. بیمار مسئول افکارش نیست اما مسئول اعمالش است. بنابراین وسوسهها میآیند ولی او قادر است آنها را با بیتوجهی کردن یا سرگرم کردن خود یا منحرف کردن توجهش کنترل کند و از عمل به آنها بپرهیزد.
رواندرمانیهای فردی و گروهی، زوجدرمانی و خانوادهدرمانی برای اختلالات دیگر
تجارب بالینی و تحقیقات نشان داده است که بیماران در حال بهبودی دچار اختلالاتی مثل افسردگی، اضطراب، استرس و وسواس و حتی اختلالات شخصیت نیز هستند. لذا برای درمان این اختلالات میتوانید از یک روانشناس بالینی استفاده کنید، در ضمن شاید تا به حال متوجه شدهاید که خانواده سیستم پیچیدهای است و زندگی یک مهارت است. بنابراین میتوانید برای یادگیری مهارتهای زندگی و داشتن یک خانواده متعادل و متعالی یا حل مشکلات و تعارضات زناشویی و خانوادگی به زوج درمانگران و خانواده درمانگران مراجعه نمایید.
سیستم خانوادگی و سبک زندگی افراد باید مورد بررسی قرار گیرد و به تناسب خانواده فرد و ویژگیهای شخصیتی افراد تغییرات لازم در سبک زندگی آنها داده شود و این هدفی است که توسط خانواده و به کمک متخصصان بالینی صورت میگیرد.
گاهی اعضای دیگر خانواده نیز دچار افسردگی یا اضطراب شدهاند لذا لازم است ابتدا این افراد نیز به وسیله روان شناسان بالینی تحت معاینه قرار گیرند بعد به بیماران کمک نمایند. اگر میخواهید خانوادهای سالم داشته باشید باید تکتک افراد آن خانواده ابتدا از سلامت روانی کافی برخوردار باشند. خانوادهها میتوانند به جلسات نارانان مراجعه نمایند و از خدمات این گروهها استفاده نمایند.
در ضمن بیماران خود را نیز به گروههای خودیاری NA هدایت کنید، در این گروهها افرادی حضور دارند که همدرد آنها هستند و فریاد من درد مشترکم را برایشان سر میدهند و به یاری آنها میشتابند.
چند نکته کوچک اما مفید
- داروها را طبق نظر پزشک مصرف کنید و به تجویز پزشک اعتماد کنید.
- در شروع درمان تمام مسائل جسمی و پزشکی خود را با پزشک مطرح کنید و چنانچه بیمار دچار عوارض جسمی شد او را به گروههای آموزشی نیز هدایت کنید.
- از نصیحت به افراد معتاد بپرهیزید.
- به بیمار کمک کنید تا سبک زندگیش را تغییر دهد. از تفریح، سرگرمی و ورزش ساده به شرطی که باعث خستگی وی نشود و او را دچار مشکل نسازد استفاده کنید.
- یک حساب بانکی به نام خود مراجع افتتاح کنید و به او بگویید هر ماه نیمی از آن چه که تاکنون برای مصرف مواد اعتیادآور هزینه میکرده است را پسانداز کند.
- برای درمان مسائل جنسی بهتر است به یک روانپزشک و روانشناس بالینی مراجعه کنید.
یادمان باشد که انسان اشرف مخلوقات است و بینهایت توانایی دارد، فقط کافی است استعدادها و تواناییها را شکوفا نماییم. به خدا توکل کنید و با صبر و حوصله گامهای درمانی را پر قدرت بردارید. ما هم در کمپ خصوصی ترک اعتیاد فرمانیه با بهره گیری از کادر درمانی متخصص در کنار شما هستیم و گام به گام شما را تا بهبودی کامل و حتی پس از آن هدایت میکنیم.
برخورد پزشکی با افراد مبتلا به بیماری اعتیاد
دیدگاه ما در کمپ ترک اعتیاد فرمانیه این است که هنگامی که پزشک با معتادی روبرو میشود که میخواهد ترک اعتیاد نماید، روش مورد استفاده برای مداوا بستگی به معتاد، پزشک و موضوع اعتیاد دارد. اساسا چیزی به نام نوع معتاد یا حتی نوع معتاد هروئین وجود ندارد. هر موردی با دیگر موارد متفاوت است و همینطور راه حلهای موفقیت آمیز نیز با یکدیگر متفاوت هستند.
برای تمامی معتادین، اولین قدم غالبا مشکل ترین مرحله رهایی اولیه از اعتیاد است. مراحل ترک ناراحت کننده، دردناک و حتی خطرناکاند و معتاد به هرگونه کمک تخصصی ممکن نیاز دارد زیرا عمدتا با راهنمائیهای صحیح امکان دارد بتوان عوارض روند ترک را به حداقل تقلیل داد.
مادهی مخدری که به هنگام ترک آن، عوارض دردناک بیشتری ظاهر میشود احتمالا هروئین است. اکنون سالهاست که کارگردانان سینمایی تصویر وهشتناکی ار معتادین هروئین را در گذر از مرحلهی ترک نشان دادهاند. آنان تصویر متداول معتادی را نشان میدهند که از درد فریاد میزند و سعی دارد با ترسناکترین کابوسها مقابله نماید.
ترک هروئین در عمل ندرتا چنین ناهنجار است. اکثر پزشکان کاردان اظهار دارند که مشکلات جسمانی که به هنگام ترک اعتیاد معتاد با آن روبرو میگردد کمی بدتر از یک آنفلونزای شدید است. بر اساس گزارشی که در مجله اخبار پزشکی در ماه جولای 1984 منتشر گردید معتادین به هروئین با مصرف قرصهای ملایم مسکن، استراحت، کیسه آب گرم و استحمام پی در پی با آب گرم باید بتوانند با علائم جسمانی ترک برخورد نمایند.
جایگزین کردن مواد مخدر فرد با مواد مخدری مانند متادون توسط پزشکان
نکتهی فاجعه آمیز در ارتباط با ترک هروئین آن است که طی قرن گذشته غالبا از «مداوایی» برای ترک هروئین استفاده نمودهاند که عملا نوعی مشکل را جایگزین مشکل قبلی مینماید. این نوع مداوای جایگزینی بر این نظریه استوار است که با تجویز یک داروی بی خطر و غیر اعتیاد آور امکان دارد بتوان دردهای سخت ناشی از ترک را برای معتاد قابل تحمل نمود و آثار نامطلوب حاصل از روند ترک را به حداقل کاهش داد. اما مشکلات ناشی از موادی که برای تسهیل مراحل ترک مصرف میشود خود معمولا به اندازهی مادهی مورد اعتیاد اصلی است. برای نمونه در قرن نوزده پزشکان برای مداوای معتادین به تریاک تزریق مرفین را تجویز نمودند و سپس هروئین را برای ترک اعتیاد به مرفین پیشنهاد کردند.
طی قرن حاضر انواع مختلفی از مواد برای کمک به معتادین در ترک هروئین استفاده شده است. مداوا از راه شوک الکتریکی (که توسط آن الکتریسیته بر مغز وارد میشود به امید اینکه تاثیر مفیدی بر فعالیت مغز خواهد داشت) نیز آزمایش شده است همچنان که انواع مختلفی از داروها نیز در این روند به کار رفته است. با وجود این مادهای که معمولا به هنگام ترک هروئین مصرف میشود متادون است که برای اولین بار در مداوای معتادین به هروئین در سال 1964 در ایالات متحده مورد استفاده قرار گرفت. در آن هنگام ادعا گردید که این دارو بی خطر است و آثار جانبی ناشی از آن اندک و خفیف است. اگر نمی دانید متادون چیست اطلاعات دقیق تری در مقالات دیگری داده شده است.
استدلال این بود که بکارگیری این دارو در ترک هروئین امتیازات مهمی دارد از جمله ادعا شد که به علت باقی ماندن طولانی اثر متادن میتوان روزانه یک قرص به معتادین در کلینیکهای تخصصی داد. به این معنا که نیاز نیست مقداری از این قرص برای به همراه بردن در اختیار معتادین قرار گیرد.
دیگر اینکه ادعا شد چون متادن هیچگونه وابستگی ایجاد نمیکند معتاد برای ادامه تاثیر آن احتیاج به افزایش میزان مصرف ندارد.
ادعای دیگر این بود که متادن نه تنها معتادین را وادار به داشتن فعالیت نسبتا مستمری مینماید بلکه در سراسر روز آنان را بدون احساس نشئگی یا کیف، سر حال نگه میدارد.
با آگاهی از این امتیازات صدها تن از پزشکان به تجویز متادن برای کمک به ترک اعتیاد معتادین هروئین پرداختند.
متاسفانه در مدت زمانی کمتر از ده سال آشکار شد که تنها کاری که پزشکان در استفاده از متادون برای کمک به ترک هروئین انجام دادهاند جایگزین یک اعتیاد با نوع دیگر آن بوده است. برای نمونه تا سال 1972 در ایالات متحده آمریکا 80000 مصرف کننده متادون وجود داشت. امروزه اعتیاد به متادون همراه با اعتیاد به هروئین مشکل بزرگ اعتیاد به مواد مخدر در سطح بین المللی را تشکیل میدهند. پزشکان با استفاده از متادون نه تنها به بیماران خود هرگز کمکی نکردهاند بلکه در واقع میتوان گفت با توجه به بازار سیاهی که امروز برای فروش متادون وجود دارد آنان مشکل اعتیاد را وخیمتر ساختهاند.
هنگامی که ثابت شد متادون آن داروی معجزه آسایی که در ابتدا میانگاشتند نیست پزشکان برای کمک به معتادین هروئین از مواد دیگری استفاده نمودند.
اعتیاد آوری پروپوکسی فین (قرص مسکنی که یکی از مشتقات متادون است اما به نظر میرسید از آن کمتر اعتیاد آور باشد) نیز ثابت گردید و گفته شد که اگر با الکل مخلوط گردد بالقوه مرگبار است.
مصرف تعداد بسیار زیادی از قرصهای ویتامین ث نیز بی فایده بود و منجر به ایجاد سنگ کلیه شد. قرص ناکسالن نیز علائم آنچنان ناخوشایندی به وجود آورد که در عمل ارزش بسیار کمی یافت. در فاصله زمانی که ما این اطلاعات را در مرکز ترک اعتیاد VIP فرمانیه به رشته تحریر در آوردهایم و هنگامی که شما آن را میخوانید در گوشهای از جهان فردی داروی دیگری برای کمک به ترک مواد مخدر تولید نموده و آن را بی خطر و غیر اعتیاد آور اعلام نموده است. اما امکان بسیار دارد که تا یکسال دیگر آن دارو نیز مشکلات خود را نشان دهد و ثابت شود که اعتیاد آور است.
نقش پزشک عمومی
آنچه از بحثهای گذشته در مییابیم آن است که بالاترین کمک پزشکان به معتادانی که به آنان رجوع مینمایند یاری آنان در ترک کامل مصرف مواد مخدر است. روش ترک مواد مخدر از طریق یک ماده مخدر جایگزین به ندرت در بلند مدت موفق بوده و تنها امتیازش این است که معتاد علیرغم سابق قادر شود مواد مخدر جایگزین را به طور قانونی به دست آورد.
اکثر تجربیات موجود برای آسان نمودن دردهای ناشی از ترک توسط متخصصین در بیمارستانها یا کلینیکهای تخصصی که به این منظور تاسیس یافته است. اما معتادان برای دریافت کمک به جای مراجعه به پزک متخصص، بیشتر به پزشک عمومی مراجعه مینمایند. از نظر معتاد از بعضی جهات پزشک عمومی مفیدترین فرد صاحب نظر است. در هنگامی که یک معتاد به پزشک خانوادگی خود مراجعه مینماید او کسی را ملاقات میکند که از مدتها قبل وی را میشناخته و به او اعتماد دارد و میتواند یک رابطهی مستحکم شخصی با او ایجاد نماید. پزشک عمومی احتمالا یک درمانگاه نسبتا نزدیک به مطب خود دارد و می تواند فواصل مداوای بیماران خود در اکثر اوقات روز برای مشاورههای فوری در دسترس باشد تا او دوران ترک را هرچه آسان تر و بی خطرتر بگذراند.
متاسفانه به ندرت پزشکان عمومی مایلند وقت خود را صرف معتادین نمایند و برای این عدم تمایل دلایلی چند موجود است. پزشکان عمومی معمولا از معتادین به مواد مخدر به دلایلی تقریبا میترسند. نگرانی اصلی آنان این است که در ترک اعتیاد مشهور شده و با گروهی از بیماران مشکل آفرین و وقت گیر روبرو شوند. دیگر اینکه شمار بسیار کمی از معتادین مایلند مواد مخدر مورد مصرف خود را ترک نمایند و اکثر بیماران حتی در صورت مصمم بودن به کاهش مصرف انتظار دارند که مقداری مواد مخدر برای آنان تجویز شود. پزشکان از این می ترسند که در صورت شروع به تجویز یک ماده اعتیاد آور با تقاضای دیگر معتادین محلی روبرو شوند. به ویژه آنکه با تجویز ماده مخدر برای یک معتاد توجه پلیس محلی یا سازمانهای ملی که برای کنترل مقررات ایجاد گردیده جلب می شود. زیرا برخی از این سازمانها نسبت به پزشکانی که رفتار ملایم و محبت آمیزی با معتادین خود دارند با قدرت برخورد نمودهاند. همچنین اکثر پزشکان به خوبی میدانند که گاه معتادین رفتار خشنی دارند و برای دسترسی به ماده مخدر به دروغ متوسل میشوند.
پزشکان همچنین آگاهند که معتادین به صرف وقت و توجه بسیار نیازمند بوده و در عین حال در آمدی را نیز برای آنان فراهم نمیسازند، مگر اینکه پزشک آماده باشد در قبال دریافت پول نقد مواد مخدر را تجویز نماید.
نکتهی دیگر اینکه پزشکان در ارتباط با پیدایش اعتیاد به مواد مخدر بار سنگین تقصیر را همگی بر دوش میکشند، زیرا این حرف پزشکی بوده که موجب پدید آمدن بخش مهمی از مسائل اعتیاد به مواد مخدر در سالهای 1980 شده است. تجویز بیش از حد ترکیبات داروئی باربی چوریت توسط پزشکان موجب شد تا مشکل باربی چوریت به وجود آید. همینطور تجویز بیش از اندازه ترکیبات داروئی آمفتامین (اگر نمی دانید مواد مخدر آمفتامین چیست در مقاله ی جداگانه به آن پرداخته ایم) و نیز دیازپام مشکلاتی خاص به وجود آورد. شگفت انگیز اینکه برای پزشک عمومی غالبا پذیرش مشکل اعتیاد به اندازهای دشوار است که اهمیت و یا کلا وجود آن را انکار مینمایند.
نهایت اینکه پزشکان نمیدانند چگونه با اعتیاد روبرو شوند، زیرا در آموزش پزشکی به ندرت اطلاعاتی در مورد اعتیاد به مواد مخدر وارد شده است و بالنتیجه آنان در رویارویی با یک معتاد به مواد مخدر احساس عدم صلاحیت و سرگردانی مینمایند.
در سال 1984 یک گروه پزشکان انگلیسی که دربارهی موضوع وابستگی به مواد مخدر تحقیق و کار مینمود، در کوشش برای حل این مشکلات و یاری رساندن به پزشکان عمومی انگلستان جزوهای تحت عنوان “راهنمایی برای طبابت خوب در مداوای سوء کاربرد مواد مخدر” انتشار دادند. این جروه در سراسر انگلستان توزیع شد و قصد این بود که از آن به عنوان یک کتاب راهنمای عملی استفاده گردد.
متاسفانه به نظر می رسد که این گروه تحت تاثیر و نفوذ تماسهای بیش از اندازه با مقامات اداری انگلستان قرار گرفته و مدرکی غیرقابل مطالعه و استفاده تهیه نمودند که احتمالا در قفسههای بایگانی و حتی در سبدهای کاغذ باطله جای گرفت. مشکل می توان گفت که بیش از چند تن آن را خوانده یا چیزی از آن آموخته باشند. اما بد نیست که گفته شود که این سند دولتی حاوی بعضی اطلاعات شگفت انگیز است. برای نمونه این گروه تحقیقی مدعی است که عوارض مشخص ترک در بیمارانی که مصرف بنزودیازپین ( قرص بنزودیازپین چیست ؟) را پس از سه یا چهار ماه مصرف به یکباره ترک کرده اند مشاهده شده است. بعضی از کارشناسان این مدت را برای اعتیاد به ترکیبات داروئی بنزودیازپام زیاد میدانند.
جای تاسف است که یک اقدام رسمی برای تشویق پزشکان عمومی در حمایت و یاری رساندن معتادین مواد مخدر تا این اندازه باید ناتوان و غیر موثرباشد. زیرا تمام شواهد گویای این است که اگر پزشکان عمومی مورد تشویق و حمایت قرار گیرند تا با علاقمندی به مشکل اعتیاد پردازند نقش بسیار پر ثمری را در کمک به ترک اعتیاد معتادین خواهند داشت.
کمک پزشکان به الکلی ها
پزشکان عمومی به صورت گروهی در کمک به بیماران خود بخصوص برای ترک سیگار موفق بودهاند و توانسته اند به خوبی با علائم ترک سیگار کنار بیایند. بعضی نیز در ترک اعتیاد الکلیها موفقیت نسبی داشتهاند. در اینجا یکی از موثرترین مداواها کاربرد داروهایی مانند دی سولفی رام بوده است. (که غالبا تحت عنوان آنتابوز تجویز شده است). این ترکیب از بیست و پنج سال پیش برای مداوای الکلیها در دسترس بوده و اگرچه نظریات کارشناسی در خصوص ارزش آن با یکدیگر متفاوتند، پزشکان عمومی علاقمند مدعی اند که ترکیب دارویی مزبور بسیار موثر است. تاثیر این دارو از راه متوقف کردن متابولیسم الکل است و اگرچه عکس العمل افراد در مقابل آن بسیار گوناگون است، اما بعضی پزشکان موفقیت قابل ملاحظهای در کاربرد آن داشته اند.
روش کار نسبتا ساده است. پزشک به بیمار قرصهایی برای مصرف میدهد (یا توسط جراحی مقداری از این دارو را در معده بیمار جای میدهد) و به معتاد اعلام خطر میکند که در صورت نوشیدن الکل بیمار میشود. موثر بودن این ترکیب داروئی عمدتا بستگی به مصمم بودن فرد در قطع نوشیدن الکل دارد. بیماری که برای ترک الکل انگیزهای کافی دارد تا زمانی که قرصها را به طور منظم مصرف مینمایند برایش سودمند خواهد بود.
اگر چنین فردی پس از مصرف قرص الکل بنوشد بیمار خواهد شد و علائم آن عرق کردن، برافروختگی صورت، گرفتگی قفسه سینه، بیهوش شدن و استفراغ است. تمام این علائم فقط با چشیدن الکل پدید می آید.
مطلب مرتبط: همه چیز درباره اعتیاد به الکل و روش قطع مصرف در کمپ ترک اعتیاد
نقش بیمارستانها، کلینیک ها و مراکز مسکونی
پزشکان عمومی واقعا دارای نقش مهمی در مداوای اعتیاد به مواد مخدر هستند و ما در کمپ ترک اعتیاد فرمانیه عقیده داریم که اگر آنان از آموزش بهتری برخوردار بوده و به صرف وقت بیشتری برای پرداختن به معتادین تشویق میشدند نقش بسیار قاطع تری میتوانستند ایفاء نمایند. اما برای بسیاری از بیماران به ویژه آنان که مواد مخدری سستی آور چون هروئین مصرف نموده و یا اعتیاد آنان را به موجودی بی خانه و عمدتا غیرقانونی تبدیل نموده است کمکهای حرفهای از نوع بیمارستان، کلینیکهای تخصصی یا نوعی مراکز مسکونی خواهد بود که در آن کارشناسان کمک هایی در تقویت جسم و روان و رفع مشکلات اجتماعی در اختیار آنها میگذارند و نیز از انها در مقابل قاچاقچیان و فروشندگان مواد مخدر و مجریان قانون حمایت می نمایند. در بسیاری از مراکز مسکونی کارشناسانی که در این امر دخالت دارند تعدادی از معتادین پیشین می باشند که از آنچه که بر سر معتاد می آید خود به خوبی مطلعاند.
شواهد بسیاری در دست است که نشان میدهد این مراکز در صورتی که به خوبی سازمان یابند نقش مهمی در مداوای افراد معتاد به هروئین خواهند داشت. (صرف واقعیت اعتیاد به هروئین موجب نیاز آنان به این نوع حمایت تخصصی نمیشود بلکه طبیعت غیر قانونی بودن مادهی مخدر مورد مصرف است که موجب میشود معتادین بی خانه، وحشت زده، بیکار و تنها باشند). یک مرکز مسکونی مناسب امکان مساعدت و مداوای پزشکی در موارد عفونی و دیگر مشکلات جسمانی معتاد، مشاوره گروهی، غذای خوب و ایجاد محیط دوستانه برای معتادین را در بر خواهد داشت.
برخورداری از یک روس منظم زندگی، هدفمندی و قبول بعضی مسئولیتها قطعا برای موفقیت معتادان مفید خواهد بود.
با وجوداین نکته تاسف بار این است که این تعداد مراکز برای بستری کردن تمام معتادین نیازمند تنها کافی نیست بلکه نزدیک به حد کفایت هم نیست. در بریتانیا در سال 1984، 84 تختخواب رسمی برای معتادین وجود داشت. هنگامی که این رقم بر آورده شد در روزنامه تایمز منتشر گردید بین 50 تا 60 هزار معتاد در کشور وجود داشت و دولت نیز برنامهای برای افزایش تعداد آنها در مناطق مسکونی نداشت. تنها معتادینی میتوانستند امیدوار به بستری شدن و دریافت مراقبتهای ویژه آن باشند که یا نزدیکان آنان از عهده پرداخت هزینه مداوای خصوصی بر آیند (که بسیار عالی است اما به نحو سرسام آوری گران است) و یا به یافتن مرکزی که توسط سازمانی داوطلب اداره میشد توفیق یابند.
اشکال دیگر مداوا
رفتار درمانی تنها شکلی از مداوا است که به نظر میرسد دارای ارزش واقعی باشد. این نوع مداوا در سطح ساده متکی به تشویق فرد معتاد به هنگام موفقیت و انتقاد و تنبیه وی به هنگام شکست است. والدین از مداوای رفتاری همواره استفاده میکنند. انتقاد آنان به بچهها برای تمام نکردن غذای خود موجب میشود که بچهها به نحو موثری آموزش میبینند که در صرف غذا بشقاب خود را کاملا خالی مینمایند (این نوع مداوای مخرب رفتاری در حقیقت سبب بیماری از عادات بد در غذا خوردن است).
افرادی که حیوانات خانگی دارند نیز از رفتار درمانی استفاده مینمایند. هنگامی که توله سگ یا بچه گربه آنها آشپزخانه را با مدفوع خود آلوده میسازد به آن پرخاش میکنند و وقتی از جعبه ماسه برای عمل دفع خود استفاده مینماید با محبت او را مورد ستایش قرار میدهند.
مداوا از راه متنفر کردن نیز نوعی مداوای رفتاری است که بسیار برای معتادین متداول است. بیمار تدریجا آموزش میبیند که اعتیاد خود را با تنبیه یا نوعی درد تداعی نماید. این مداوا از سوی بسیاری از پزشکان معتقد به آن مورد استفاده قرار گرفته و توسط بعضی از آنان در برخی بیمارستانها و مراکز بکار میرود. برای نمونه استفاده از این روش در مداوای الکلیها بسیار متداول است. پس از انکه دارویی مانند دیسویفتران به فرد داده میشود نوشابهای الکلی در اختیار وی میگذارند تا بنوشد ترکیب این دو با هم حال وی را بسیار دگرگون میسازد. نظر این است که اگر فرد الکلی چندبار در معرض این تجربه ناخوشایند قرار گیرد در وی یک زدگی واقعی نسبت به الکل به وجود خواهد آمد و نوشیدن آن را متوقف خواهد نمود. هر یک از این روشهای مداوا طرفدارانی دارد.
اهمیت خودجوشی و شرایط شخصی در ترک اعتیاد
بعضی افراد بر این باورند که پاسخ واقعی به مسئلهی اعتیاد نزد پزشکان عمومی است. شماری دیگر استدلال می نمایند که راه حل موثرآن اختصاص منابع مالی بیشتر به برپایی مراکز تخصصی برای مداوای معتادین است و برخی معتقدند که تمام پاسخها در اختیار پزشکی راستین است، حال آنکه گروهی راه حلها را در اختیار دیگر پزشکان میدانند. ما در مرکز ترک اعتیاد فرمانیه معتقدیم که که پزشکان عمومی، متخصصین بیمارستانی و شماری از طبیبان دیگر در مداوای اعتیاد به مواد مخدر همگی نقشی را دارا میباشند، اما هیچیک از این متخصصین بدون کسب اطمینان از انگیزه کامل معتاد برای ترک و نیز بدون تضمین ایجاد تغییراتی در شرایط اجتماعی و شخصی وی که نیاز به کمک از محیط خارج را کاهش میدهد، امیدی به مداوای معتاد ندارند. اگر قرار باشد طرحی برای ترک اعتیاد با موفقیت روبرو گردد ایجاد انگیزه در معتاد یکی از نخستین قدمهایی است که بایستی برداشته شود. هرگونه روشی بدون کمک و همکاری مشتاقانه خود معتاد وتصمیم قاطع وی در ترک، محکوم به شکست است و در این روند حداقل مسئولیت پزشک آن است که در ایجاد انگیزه در نوع درست آنان به معتاد یاری دهد.
انگیزه، منابع بسیار و اشکال مختلفی دارد. بیماریهای ناشی از اعتیاد ممکن است نهایتا یکی از عوامل چاره ساز و معتاد را به تغییر روش زندگی خود تشویق نماید. بیش از 60 درصد از سیگاریهایی را که به یکی از بیماریهای ناشی از سیگار کشیدن مبتلا میباشند میتوان وادار به ترک کامل سیگار نمود و 20 درصد دیگر را به کاهش میزان قابل توجهی از مصرف سیگار آنان وادار ساخت: حاملگی، روز تولد، کار جدید، معاشرت با دوستان و یا قولی برای خانهی جدید نیز امکان دارد از نیروهای مشوق ترک باشند.
شمار نیروهای محرک و انگیزه های ترک به فراوانی تعداد معتادین است. ایجاد یک انگیزه کافی برای ترک در معتاد زمینه بهتری را برای کمک به وی فراهم مینماید. تا زمانی که نتوان در وضع اجتماعی معتاد بهبودی پدید آورد و مشکلات اجتماعی وی را تا حدی از میان برداشت شانس بسیار کمی برای کمک به معتاد در دراز مدت وجود دارد. یاری و مساعدت در بهبودی وضع شخصی بیمار نیز باید از دیگر مسئولیت های پزشک باشد.
در پایان یک برنامهی موفقیت آمیز ترک پس از گذشت دوازده ماه از هر پنج نفر معتاد به هروئین 4 نفر آنان دوباره شروع به مصرف مینمایند. مصرف مجدد هروئین به علت عدم تحمل و مقاومت معتادان در مقابل اعتیاد جسمانی نمیباشد بلکه به جهت عدم تغییر محیط آنان است و بنابراین راه حلی که برای ترک انتخاب مینمایند نیز خود به اعتیاد میانجامد.
در روند ترک سیگاریها نیز وضعیت بسیار مشابهی دارند. اکثریت افرادی که ترک سیگار مینمایند پس از چند ماه نه به سبب ادامه اعتیاد به دخانیات بلکه به علت تغییر نیافتن مسائل و تنشهای زندگی و اینکه هنوز راه حل جایگزینی نیافته اند مجددا به سیگار روی میآورند. بسیاری از این اصطلاح کارشناسان فراموش مینمایند که این تنها ماده مخدر نیست که سبب اعتیاد میگردد و برای کسب موفقیت در برنامه مداوا بایستی توجه را نه به اعتیاد، بلکه به فرد معتاد معطوف ساخت.
اگر معتادی را تا حد ترک اعتیاد یاری دهند و سپس وی را به محیط زندگی گذشته اش رها سازند، احتمال بسیار میرود که مصرف مادهی مخدر را از سر گیرد. او با همان معاشرین قبلی معاشرت خواهد کرد، همان عادات بد را می گیرد با همان مشکلات پیشین روبرو میگردد، تحت فشار همان فروشندگان قاچاق مواد مخدر و همان خواستههای گذشته خویش قرار خواهد گرفت و نیز امکانا همان پلیسهای قبلی وی را تعقیب مینمایند. تمام این عوامل موجب میگردد که اجرای یک برنامه موفقیت آمیز برای بازسازی فرد معتاد غیر ممکن گردد، اما اگر بتوان معتاد را دوباره سر و سامان داد خانه، کار و روش زندگی قانونی در اختیارش نهاد، احتمال دور باقی ماندن او از مواد مخدر بسیار بیشتر است. طی جنگ ویتنام عدهای از سربازان هنگامی که در ویتنام بودند به هروئین معتاد شدند. یکسال پس از مراجعت به ایالات متحده بسیاری از آنان موفق شدند با مشکلات اندک از عادات خود رها گردند که بسیار قابل ملاحظه بود. یاری به معتاد در فائق آمدن بر مشکلات شخصی و فشارهای زندگی نیز همین گونه اهمیت دارد. بیمارانی که برای تسکین درد داروهای آرام بخش مصرف مینمایند تا زمانی که درد آنها ادامه دارد به این نوع داروها متکی میگردند اما همزمان با رفع درد این داروها نیز از سوی آنان درخواست نمیگردد. فردی که مصرف مواد مخدر را به علت فشارهای زندگی شروع نموده در صورتیکه بعد از مداوا به خانه خود بازگردد و دقیقا تحت همان فشارهای زندگی قرار گیرد احتمال دارد به همان اعتیاد تسلیم گردد. همینگونه معتادی که مصرف مواد مخدر را به علت یکنواختی زندگی شروع کرده بعد از موفقیت در ترک عادت و مراجعت به منزل اگر زندگیش مانند گذشته یکنواخت باشد احتمال زیاد دارد که مصرف مواد مخدر را شروع نماید.
بیش از صد سال پیش به نحوی قاطع نشان داده شد که چنانچه شغل مناسبی در اختیار بیماران بیمارستانهای روانی گذارند نیاز آنان به داروهای آرام بخش به شدت کاهش مییابد. اما بسیاری از پزشکان و مدیران از توجه به این تجربه اجتناب نمودند. ما هنوز اعتیاد را به عنوان یک بیماری جسمی مینگریم و علائم آن را نیز به عنوان مشکلی که نیاز به مداوای جسمانی دارد تلقی مینماییم و ترجیح میدهیم برای تهیه دارو و برنامههای مداوا پول بپردازیم حال آنکه بایستی به مردم بیاموزیم که چگونه مقاومت نمایند، چطور با تنش و فشار برخورد کنند و چگونه برای خود یک زندگی پر بار و سودمند به وجود آورند.
برای اینکه معتاد اعتیاد خود را برای همیشه ترک نماید، در زندگی معمول او باید تنوعی ایجاد گردد و انگیزه ای که موجب اعتیاد وی گردیده باید به چیزی بی خطر و سودمند تغییر سمت و سو دهد و موقعیت اجتماعی و شرایط زندگی شخص معتاد باید بهبود یابد.
اکثر معتادین مصرف مواد مخدر را به این سبب شروع مینمایند که نیاز دارند از دنیای واقعی خود گریخته و خود را از آن مخفی سازند. اگر آنها پس از ترک مواد به دنیای بی رحم و غیرقابل تحمل پیشین بازگردند، بدون تردید مصرف مواد مخدر را دوباره آغاز خواهند نمود. باید همچنین به خاطر داشت که بین معتادین با یکدیگر و نیز راه حلهای ترک اعتیاد تفاوت وجود دارد. مردم به دلایل گوناگون و متفاوتی معتاد میگردند و در واقع عکس العمل افراد در مقابل مواد مخدر با یکدیگر گوناگون است. واقعیت این بیان را در میهمانی بعدی که در آن شرکت دارید به آسانی درک خواهید نمود. فقط ببینید که وقتی مردم شروع به نوشیدن الکل مینمایند چه اتفاقی خواهد افتاد… بعضی حالت تهاجمی به خود میگیرند گروهی شوخ و مسخره میشوند، برخی خواب آلود شده، و بعضی دیگر بی ادب و حتی شهوت آلود میگردند. این واقعیت برای دیگر مواد مخدر نیز مصداق دارد.
حمایت از معتادین
نکته حیاتی و مهمی که باید به خاطر بسپاریم این است که معتادی که مدتهای مدیدی مواد مخدر مصرف نموده احتمالا فراموش کرده چه عکس العملی را باید در مقابل مسائل معمول شخصی و اجتماعی داشته باشد. در مدت زمان اعتیاد به مصرف مواد مخدر از مقابله شخصی با مشکلات اجتناب نموده و در پشت حصار دارو خود را پنهان نموده است و بدون کمک این مواد معتادان بلااستثناء در معرض تمام فشارهای جسمانی، ذهنی، اخلاقی، روحی و احساسی قرار خواهند گرفت. چنین فردی به محبت فراوان، همدردی و صبر افرادی که در اطراف وی میباشند نیازمند است. بدون شک برخی از این نیازها را میتوان توسط خدمات پزشکی معمول پاسخ گفت. امروزه معتادین بیشماری وجود دارند که به وقت و کمک بیش از اندازه نیازمندند. افرادی که معتاد میگردند ضربه پذیر و غالبا به سبب هیجانات متلون و بی ثبات میباشند. آنان اکثرا رشد فکری کافی نداشته و جملگی در مقابل تنش و فشار حساس میباشند. مددی که آنان نیاز دارند بسیار بیش از آن حدی است که توسط پزشکان، بیمارستانها یا کلینیکها بتوان در اختیارشان نهاد.
این روزها سبب اصلی بیماری تنش، فشار و یکنواختی زندگی است که جامعه را به انواع اعتیاد تهدید مینماید. گستردگی این مشکل وسیع تر از آن است که توسط علم پزشکی حل گردد و یا لااقل این علم پاسخهایی نسبتا اندک برای آن دارد. ما بر این عقیدهایم که راه حل این طاعون قرن بیستم در دست سازمانهای داوطلبانهای است که بدین منظور برپا شده اند تا به معتادین و دوستان و خویشان آنان بیاموزند که چگونه با خود مقابله نمایند.
ثابت شده است که اعتیاد بزرگترین تهدید زندگی در قرن بیستم است. نکته طنز آمیز این است که در زمانی که پزشکی علمی سریعتر از هر زمانی در تاریخ گذشته رو به بهبود و پیشرفت است حربهی رویارویی با این تهدید خانمانسوز در دست هیچیک از گروههای شفادهنده راستین نبوده بلکه در کف مدد یاران و خود افراد مورد ستم میباشد. مدت یک قرن یا بیشتر است که حرف پزشکی با سلب مسئولیت از ما در حفظ بهداشت و سلامت خودمان علیه ما توطئه نموده است. اما اکنون از طریق سازمانهایی مانند سازمان الکلیهای پیشین میآموزیم که راه حل واقعی و دائمی برای این مشکلات پذیرفتن مسئولیت بهداشت و سلامت خودمان است.
چگونه میتوان الگوهای روانی بیماران برای ترک اعتیاد را تغییر داد؟
شاید مهمترین مساله در بحث ترک اعتیاد، همین الگوهای روانی باشد. بیمار و شخصی که مشکل اعتیاد دارد در ابتدا باید بپذیرد که مشکل او فراتر از نوع ماده مخدری است که مصرف میکند.
در تبلیغاتی که دائما برای ترک اعتیاد در رسانهها مشاهده میکنیم، میبینیم که فقط بر روی نوع ماده مخدر و ترک فیزیکی تمرکز میشود و به مسائل روانی توجهی نشان داده نشده است. دلیل شکست این روش ترک اعتیاد نیز همین است. زیرا تبلیغات این چنینی فقط اهداف تجاری دارند و با پنهان کردن جنبه روانی بیماری اعتیاد، سعی در فروش محصولات خود دارند.
البته ناآگاهی خانوادهها و افرادی که قصد ترک اعتیاد دارند نیز در شکست در درمان اعتیاد نیز موثر است. برخی از آن ها فکر میکنند با اتمام دوره ترک فیزیکی و سم زدای در یک کمپ ترک خصوصی اعتیاد، درمان خاتمه یافته است. اما باید مد نظر داشت تا زمانی که الگوهای روانی و روان شناختی فردی که بیماری اعتیاد دارد، تغییر نکند، فرد همیشه در خطر لغزش کردن و مصرف مجدد قرار دارد.
تنها راه حل برای ترک اعتیاد به طور دائم، جایگزین کردن سبک زندگی جدید و نو به جای سبک زندگی معتاد گونه است.
برنامه کمپ ترک اعتیاد فرمانیه برای تغییر الگوهای روان شناختی چیست؟
برای تغییر هرگونه الگویی در زندگی باید برنامه مشخصی داشت. این موضوع برای تغییر الگوهای روان شناختی در اعتیاد زیر صدق میکند. اما مساله مهم در اینجاست که بیمار و یا خانواده وی که به مرکز سم زدایی مواد مخدر مراجعه میکنند، این تفکر را دارند که با شرکت در یکی دو جلسه برنامه روان درمانی، تغییرات ایجاد شده و به صورت معجزه آسا مشکلات حل می شود.
جلسات روان درمانی مانند یک عمل جراحی نیست که نتیجه سریعی داشته باشد، بلکه همانند یک رژیم غذایی خاص است که کم کم و طی مدت طولانی نتایجش مشخص میشود.
معمولا خانوادههایی که به این مرکز ترک اعتیاد مراجعه میکنند، بعد از شرکت فرزندانشان در چند جلسه ابتدایی روان درمانی و مشاوره، تاثیرات آن را اندک و کم ارزیابی میکنند اما وقتی افرادی را در جلسات خانوادگی هفتگی که در این مرکز تشکیل می شود را می بینند که پس از مدت طولانی شرکت در جلسات، حال و شرایط بهتری دارند، درمییابند که اثر بخشی جلسات روان درمانی در طولانی مدت مشخص میشود.
از نظر کمپ فرمانیه همانطور که یک معتاد، مصرف مواد مخدر برایش یک روش زندگی شده، برای ترک اعتیادش باید برنامه درمانی یک سبک و روش زندگی شود.
در جلسات گروهی و انفرادی روان درمانی و مشاوره در کمپ فرمانیه چه میگذرد؟
جلسات روان درمانی در مرکز ترک اعتیاد فرمانیه معمولا به صورت گروهی برگزار میشود. این نوع جلسات چند مزیت دارند.
اولین مزیت شرکت در این جلسات گروهی این است که بیمار از انکار خود دست میکشد و دیگر خود را فریب نمیدهد. وقتی او در جلسات شرکت میکند به خود یادآور میشود که من دچار یک مشکل هستم و برای حل کردن و درمان آن باید کمک بگیرم.
دومین مزیت شرکت در این جلسات، شنیدن تجربه و الگوهای رفتاری مشابه در دیگر بیماران است. این که فردی که در دوره سم زدایی قرار دارد از سایر همدردانش تجربههای مشترک میشنود باعث میشود که احساس کند تنها نیست. این امر علاوه بر این که موجب کاهش خود سرزنشگری بیمار درحال بهبودی میشود، باعث شده تا ارتباط بیشتری با گروه برقرار کند و بهتر الگوهای رفتاری و روانی غلط خود را بشناسد.
در جلسات مشاوره فردی نیز، مشاور سعی میکند تا بیشتر با الگوهای روانی فرد در حال بهبودی آشنا شود. مشاور که متخصص در حوزه ترک اعتیاد است، زمینههای روانی که ممکن است مستقیما به اعتیاد ارتباط نداشته باشند اما زمینه ساز اعتیاد هستند را در فرد پیدا کرده و به او کمک می کند که علاوه بر شناخت این الگوهای روانی، بتواند راه حل آنها را در زندگیاش به اجرا بگذارد.
در کل جلسات روان درمانی و مشاور در کمپ ترک اعتیاد فرمانیه فقط بر ترک اعتیاد تمرکز ندارند بلکه به جنبههای مختلفی میپردازند که فرد علاوه بر ترک اعتیاد زندگی بهتر و شادتری را تجربه کند.
آیا برخورد قانونی باعث ترک اعتیاد میشود؟
زنان و مردان قرنها است که برای فرار از جنبههای دردناک زندگی روزمره مواد مخدر مصرف نمودهاند. طبق تحقیقات مرکز ترک اعتیاد فرمانیه نگاهی گذرا به کتابهای تاریخ این نکته را تایید مینماید که مصرف موادی مانند تریاک، کانابیس، برگ کوک و الکل بیش از هر یک از مواد داروئی خالص متداول بوده است. به همین خاطر طی قرن گذشته مشکلات ناشی از مصرف مواد مخدر به این علت تشدید یافته که دانشمندان نه تنها قادر به تولید و عرضه موادی موثرتر از محصولات سنتی نبودهاند بلکه به تهیه مواد مخدر مصنوعی نیز پرداختهاند.
موادهای مخدر جدیدی که به هر حال وارد تمام کشورها شدند
علاوه بر این طبیعت مصرف مواد مخدر نیز با تغییرات بنیادی که در جامعهی ما پدید آمده تغییر یافته است. برای مثال ارتباطات بین المللی، تمام محدودیتهای ملی را از میان برداشته است. در حدود یک قرن پیش هر یک از کشورها مواد مخدر خاص خود را داشتند و رسوم و سنتهای محلی بود که بدون استثنا چگونگی مصرف را تعیین مینمود.
اما امروزه شما می توانید هر نوع مادهی مخدری را در هر یک از کشورهای جهان خریداری نمایید. به علاوه روشهای سنتی مصرف نیز مدتها است که تحت تاثیر قرار گرفته و به فراموشی سپرده شده است. ایجاد بازار جهانی به این معنی است که هر گونه ماده مخدری در مبادلات بزرگ بین المللی راه یافته و آن گروه از مواد مخدری که توسط کشورهای غرب از نظر قانون پذیرفته شدهاند قانونا توسط سازمانهای متشکلی در بازار توزیع میگردند.
این روند نشانگر آن است که تقریبا در خلال قرن گذشته گسترش فراوانی در حجم مسئله اعتیاد به وجود آمده که به نوبهی خود و ناگزیر منجر به کوششهای بسیاری در زمینهی کنترل، توزیع و مصرف مواد مخدری که بر مغز اثر میگذارد شده است. دولتها به دلیل بسیار ساده و در عین حال حیاتی که اگر اتباع آنان کنترل مغز خویش را از دست دهند نیروی کار ثمر بخش در آنها کاهش مییابد، نمیخواهند که آنان به مصرف مواد مخدر روی آورند. افزون بر این هنگامی که هزینهی مراقبتهای بهداشتی فزونی مییابد، سود صنایع رو به کاهش است و از این رو طی قرن بیستم دولتهای سراسر جهان در تلاشی برای ایجاد قوانین بازدارنده و برخورد با سوء مصرف مواد مخدر با یکدیگر هم سو و متحد شدهاند.
نخستین سازمان کنترل بین المللی مواد مخدر
اولین سازمان جهانی در ارتباط با کنترل مواد مخدر کمیسیون بین المللی تریاک بود که در سال 1909 در شانگهای تشکیل جلسه داد. این کمیسیون مرکب از نمایندگان سیزده کشور بود و مشاورهی آنان منجر به امضای اولین عهدنامه کنترل مواد مخدر در لاهه یعنی عهدنامه 1912 بین المللی تریاک گردید که برای اولین بار همکاری بین المللی کنترل مواد مخدر را در چارچوب قانون به وجود آورد. متاسفانه امضای قراردادهای بین المللی و تصویب آن به زمان نیاز دارد و هنگامی که جنگ اول جهانی در سال 1914 شروع گردید، شش کشور این عهدنامه را امضا کرده بودند و علیرغم این حقیقت که پس از جنگ جهانی اول قرار داد صلح امضا گردید و امضای عهدنامه لاهه را نیز در برداشت، افزایش مصرف مواد مخدر در سراسر جهان تا سالهای 1920 ادامه داشت.
طی سالهای اول پس از جنگ جامعه ملل کمیته مشورتی تریاک را برای خود تشکیل داد و در اجلاسی که در سال 1925 در ژنو برپا شد تحت نظارت جامعه ملل بخش دیگری از قوانین بین المللی مطرح گردید این قانونگذاری بین المللی تحولاتی را به دنبال داشت از جمله موجب شد تا قانون از جنبه عملی بیشتر و مثبت تری برخوردار گردد و از کوششهای قبلی که برای کنترل تریاک به عمل آمده بود بالقوه قویتر باشد. مهمترین جنبهی عهدنامهی 1925 این بود که علاوه بر تریاک کنترل مصرف کانابیس نیز در آن گنجانیده شد و کانابیس را به عنوان ماده مخدر مخاطره آمیزی مطرح ساخت. اگر نمی دانید کانابیس چیست مقاله ی دیگری از کمپ فرمانیه را مطالعه کنید.
همان طور که قبلا تشریح گردید. کانابیس برای خوش آمد مصر در عهدنامه جای گرفت حال آنکه هیچگونه شاهدی دال بر اینکه کانابیس ماده مخدر خطرناکی است وجود نداشت. معذلک این تصمیم بر قوانین بعدی که برای کنترل مواد مخدر وضع گردید و نیز بر نحوهی پیشرفت مبارزاتی که علیه کنترل مواد مخدر انجام میگرفت و بر طرز تفکر مصرف کنندگان مواد مخدر تاثیر بسزایی داشت. از طرف دیگر یکسان پنداشتن کانابیس با تریاک بدون شک قدرت و نفوذ قانونی را که می توانست در غیر این صورت قاطع و بازدارنده باشد تضعیف نمود. به دنبال امضای قرار داد 1925 کنفرانسهای بسیاری تشکیل گردیده و قرار دادها و عهدنامههای دیگری به امضاء رسیده است. در سال 1931 عهدنامهای به امضاء رسید که هدفش محدود نمودن تولید و توزیع داروهای خواب آور به منظور رفع نیازمندیهای جوامع پزشکی و علمی بود. در سال 1936 چهارمین عهدنامهی بین المللی به منظور تلقی حمل و نقل داروهای غیر قانونی به منزلهی یک جنایت بین المللی منعقد گردید.
اتمام جنگ جهانی دوم و تاثیر آن بر قوانین بازدارنده اعتیاد
جنگ جهانی دوم بسیاری از موفقیتهایی را که توسط عهدنامههای 1920 و 1930 کسب شده بود نقش بر آب کرد، اما از آن تاریخ به بعد سازمان ملل و سازمان بهداشت جهانی کنترل بین المللی مواد مخدر را در اختیار گرفتند و اکثر وظایفی که توسط جامعه ملل اعمال میشد به سازمان ملل منتقل گردید. از سال 1940 تحولات بسیاری در جنبه عملی مبارزه انجام گرفته است. برای مثال در حالی که در سالهای قبل از جنگ، مواد تحت کنترل در ارتباط با سه گیاه خشخاش، درختچه ی کوک و گیاه کانابیس بود، در سال 1948، قانون، شماری از مواد مصنوعی را نیز تحت کنترل مستقیم خود در آورد. در سال 1971 عهدنامه دیگری در ارتباط با موارد روان درمانگر، سیستم کنترل بین المللی، مواد مخدر را به مواد اوهام آوری مانند ال اس دی ( قرص Lsd چیست ؟)، مواد آرام بخش و خواب آور مانند ترکیبات باربی توریت و محرکهایی مانند ترکیبات دارویی آمفتامین تعمیم داد. قراردادهای بین المللی بسیاری به منظور تضمین کاربرد مواد مخدر کنترل شده صرفا برای مصارف پزشکی و عملی و نیز مساعدت و همیاری با تک تک دولتها در پیشگیری از سوء مصرف مواد مخدر امضاء شده است.
اگر میخواهید با ماری جوانا بیشتر آشنا شوید و در رابطه با نحوه ترک ماریجوانا بیشتر بدانید مقاله دیگر ما در رابطه با این موضوع را بخوانید.
سازمانهای کنترل مواد مخدر در جهان
امروزه سازمان ملل ارگانهای متعددی برای کنترل مواد مخدر در اختیار دارد:
- شورای اقتصادی و اجتماعی مسئول تدوین سیاست سازمان ملل، هماهنگی در کنترل مواد مخدر، نظارت بر اجرای عهدنامههای بین المللی و ارائه پیشنهادات لازم به هر یک از دولتها است.
- کمیسیون مواد مخدر مسئول بررسی و تشخیص نوع تحولاتی است که بایستی با سازمانهای جهانی موجود برای افزایش توانایی بیشتر و کنترل موثر مواد مخدر و مواد روان درمانگر در سطح جهان به وجود آید.
- هیات بین المللی کنترل مواد مخدر مسئول کمک به دولتها در محدود نمودن کاشت و تولید مواد مخدر است و نظارت مینماید تا مصرف موادی که توسط قراردادهای بین المللی به کنترل در میآیند در چارچوب ارقام مورد نیاز مقاصد پزشکی و علمی انجام گیرد. یکی از راههای انجام این کار ارائه مساعدتهای آماری است که دولتها را در برآوردن مقدار مورد نیاز هر یک از مواد مخدر یاری مینماید.
دبیر کل سازمان ملل شخصا و به طور مستقیم از بخش مواد مخدر کمک می گیرد و نیز در سازمان ملل صندوقی برای کنترل سوء مصرف مواد مخدر وجود دارد که هدف از آن ایجاد منابعی برای کنترل مواد مخدر در کشورهایی از جهان است که بنیهی مالی آنها برای قبول چنین مسئولیتی بیش از اندازه محدود است.
برخی از سازمانهای موجود بین المللی در کنترل مواد مخدر بیش از سازمان بهداشت جهانی که در بسیاری از موارد جنبههای سوء مصرف مواد مخدر را مورد بررسی قرار داده و اطلاعات حیاتی و مفیدی منتشر نموده موفق بودهاند، ناموفق بودن سازمان بهداشت جهانی علیرغم اینگونه فعالیتها از این روست که به ندرت می توان دولتهای مختلف را صرفا وادار به پیروی از یک سیاست واحد نمود. برای نمونه پیشنهاد شجاعانه و منطقی سازمان بهداشت جهانی در مورد ممنوعیت کامل ساخت هروئین (به این دلایل که اصولا نیازی به این ماده مخدر نمیباشد و ممنوعیت آن موجب کاهش میزان تولید می گردد و کنترل آن را بسیار آسان مینماید) به علت نپذیرفتن دولت انگلستان از اعتبار ساقط گردید.
اندیشهای که در آن سوی این قراردادها و عهدنامهها و تمام قوانین تصویب شده در کشورهای سراسر جهان (چه عهدنامههایی که توسط سازمان ملل و جامعهی ملل بنیاد گذارده شده و چه آنها که حاصل از فشارهای سیاسی مستقل و یا نیاز به قانونگذاری بوده است) وجود داشته این بوده که کنترل سوء مصرف مواد مخدر توسط قوانین هم بخردانه و هم قابل اجرا، است.
قانون گذاری بی ثمر برای کنترل اعتیاد و مصرف مواد مخدر
تجربه کمپ مدرن ترک اعتیاد فرمانیه نشان می دهد که قوانین الزاما مردم را از معامله مواد مخدر و مصرف آن باز نمیدارد، بلکه بالعکس کوششهایی که از طریق وضع قانون علیه مصرف مواد مخدر انجام شده احتمالا کار را به عوض بهبود به وخامت میکشاند. به عنوان نمونه بارزی که قوانین خرد جویانه و منطقی منجر به نتایج فاجعه آمیز گردیده است میتوان از کوششهای دولت آمریکا برای کنترل الکل یاد کرد.
در دسامبر 1917 در اثر فشار سازمانهایی مانند اتحاد زنان مسیحی برای اعتدال در مصرف الکل، مجلس سنای آمریکا با تصویب هیجدهمین اصلاحیه بر قانون اساسی آمریکا تولید، حمل و نقل و فروش الکل را ممنوع نمود و مقررات دقیق ممنوعیت در قانون ول استید تشریح گردید.
این ممنوعیت قانونی یکی از استثنائی ترین کوششهای ناموفق در کنترل مواد مخدر است. علیرغم این واقعیت که دولت آمریکا هزاران تن را برای به اجرا گذاردن آن و تضمین عدم ساخت، فروش و مصرف الکل مامور نمود، جنایتکاران از تقاضای عامه بهره برداری نموده و دستیابی آسان به الکل را میسر ساخته و تامین نمودند. در اواسط سالهای 1920 تنها در شهر نیویورک بیش از 30000 جایگاه مخفیانه برای خرید الکل وجود داشت. گفته اند که آل کاپون بیش از 10000 مکان از این جایگاه های مخفیانه عرضه الکل را در شیکاگو تحت اختیار داشت.
با فرا رسیدن سال 1933 ناکام ماندن این ممنوعیت قانونی آشکار گردید. چرا که افکار عمومی آنچنان علیه آن همصدا و متحد بود که امکان هیچگونه موفقیتی در اجرای قانون برای دولت وجود نداشت. بنابراین با گذراندن بیست و یکمین اصلاحیه بر قانون اساسی ایالات متحده قوانین ممنوعیت الکل لغو گردید و فروش قانونی الکل بار دیگر مجاز گردید.
لیکن آثار زیان بار این ممنوعیت بر جامعه به قدر کافی وارد آمده بود و تا سال 1933 شبکه زیر زمینی وسیعی توسط جنایتکاران تشکیل گردید. قانون ممنوعیت الکل موقعیتی در اختیار آل کاپون گذارد تا امپراطوری خود را پایه گذاری نموده و به مبالغ هنگفتی دست یابد. در خلال شانزده سال یا بیشتر که قانون ممنوعیت ادامه یافت نسل جنایتکاران موفق شدند که در سراسر کشور صنعت الکل را برای خویش مستقر سازند.
پس از لغو قوانین ممنوعیت الکل، جنایتکاران برای نگهداری تشکیلات و ادارهی زندگی پر خرج خود نیاز به فروش محصولات دیگری داشتند. در نتیجه بسیاری به واردات و فروش مواد مخدری مانند هروئین پرداختند. بدین گونه با تصویب یک قانون که در نهایت حسن نیت انجام گرفت، آمریکا زمینهی ایجاد یک غول عظیم جنایی را پدید آورد که خود قادر به کنترل آن نبود.
مشکل کلی در قانونگذاری این است که اگر به آن بدون تعصب بنگریم غالبا یک طرفه است، زیرا معمولا سازش و مصالحهای است که در نتیجه بعضی فشارهای مختلف به وجود میآید. به طور مثال انگلستان نپذیرفت که چین تریاک را در سالهای 1830 ممنوع سازد (در حالی که چینی ها راجع به مسائل مربوط به آن ماده مخدر نگران بودند) زیرا نفع بازرگانی انگلستان در ادامه فروش تریاک بود و در حقیقت برای حفظ منافع خود در فروش تریاک جنگ با کشور چین را آغاز نمود.
اما پس از گذشت یک الی دو دهه بعد انگلستان خود برای ممنوعیت تریاک به مبارزه پرداخت. از جمله یک طرفه ترین و بحث بر انگیزترین قانون گذاریها، گنجانیدن کانابیس در عهدنامههای بین المللی بود که در سال 1925 در ژنو تحت کنترل جامعه ملل به امضاء در آمد و آثار پیش بینی شده و ناگواری را به بار آورد.
جدا از این واقعیت که کنترل مصرف کانابیس در هر یک از کشورها متضمن مخارج هنگفتی است که بهتر است آن را برای کنترل مواد خطرناکتری هزینه نمایند، تداعی مواد حاصل از تریاک با کانابیس موجب میگردد که بسیاری از مردم جهان تریاک را (که اکنون معمولا به شکل هروئین در دسترس است) مشکلی جدی تلقی ننمایند. آنها می دانند که کانابیس ماده مخدر خطرناکی نیست و بنابراین تصور می کنند در مورد خطرات مصرف تریاک نیز مبالغه شده است.
امروزه این واقعیت که قوانین در اطراف جهان هنوز خیلی با یکدیگر متفاوت بوده و نیز مواد مخدری که در یک کشور غیر قابل قبول است در کشور دیگر قانونا پذیرفته شده مسئله را به طور کلی تشدید می نماید. برای مثال الکل در بعضی کشورهای خاورمیانه ممنوع است اما در اکثر کشورهای غربی به عنوان یک نیرو بخش طبیعی اجتماعی پذیرفته شده است. این گونه تفاوتها در رسوم و قانون گذاری ها از یک سو کار را برای قاچاقچیان و فروشندگان مواد مخدر آسان نموده. از سوی دیگر قبول هر گونه قانونی را که برای کنترل این ماده مخدر به طور جدی وضع گردیده است برای مصرف کنندگان مشکل مینماید.
دیگر لزوم احتیاط بیشتر در ایجاد قوانین کنترل کننده مواد مخدر این است که بسیاری از مصرف کنندگان مواد مخدر در حقیقت به طرف یک ماده مخدر غیر قانونی جذب میگردند. در سراسر تاریخ همواره فعالیتهای زیر زمینی راه زنی و دزدی فریبندگی و جذابیت خاصی داشته است. ساده ترین چیز که بچهها وادار می کند تا در پناه سایه دوچرخه خود را پنهان کرده و سیگار بکشند این واقعیت است که کار خلاف مقرراتی را انجام میدهند. مردم همیشه می خواهند علیه جامعه شورش نمایند و من تردید دارم که تعقیب مصرف کنندگان مواد مخدر به همان اندازه که مردم را میترساند موجب جذب آنان نگردد. هنگامی که استیپی دایج هنرپیشه آمریکایی در سال 1984 در انگلستان به جرم حمل کوکائین از گمرک زندانی گردید روزنامهها ضمن انتشار خبر، این واقعیت را که بسیاری از شخصیتهای سینمایی آمریکایی به عنوان یک عادت متداول کوکائین مصرف مینمایند بزرگ جلوه دادند.
قوانینی که به منظور کنترل تولید و توزیع مواد مخدر تدوین مییابد باید خیلی محکم و قاطع باشد، اما مشکل میتوان دریافت که دستگیری، جریمه و زندانی کردن معتادین چه ثمراتی دارد. محبوس نمودن مصرف کنندگان مواد مخدر چیزی را نصیب اجتماع نمیکند همانگونه که به زندان فرستادن افراد مست برای اجتماع بی فایده است.
آثار ناشی از مظلوم جلوه دادن مصرف کنندگان مواد مخدر و تداعی مصرف این مواد با طغیان و شورش و حتی جاذب نشان دادن آن قابل ملاحظه است. به نظر میرسد حتی بعضی از اعضای پلیس نیز با این نکته موافق باشند. در مقالهای که در روزنامه پزشکی آپ دیت در سال 1982 انتشار یافت کارگاه و بازرس جوناتان پی باند فرمانده دسته پلیس مبارزه با مواد مخدر در تیمس ولی چنین نوشت که مسلما محکومیت زندان تنبیه مناسبی برای فروشنده بی وجدان است، اما هیچگونه کار مفیدی برای معتاد واقعی انجام نمیدهد.
اثر قانون گذاری بر مصرف مواد مخدر
با وجود این، نقص عمده قوانین کنترل مواد مخدر در یک طرفه بودن آن و یا فریبنده جلوه دادن مصرف مواد مخدر نیست، بلکه در این است که به منشا مسئله یعنی نیروهایی که افراد را به جانب مصرف مواد مخدر هدایت مینمایند نمیپردازد.
هر چند قوانین بسیاری در کنترل مواد مخدر تدوین گردیده و بسیاری از افسران پلیس برای اجرای آنها گمارده میشوند، اما افرادی که در ابتدا به مواد مخدر نیاز داشتهاند هنوز هم به آن نیازمندند. تنها کاری که قانون انجام میدهد این است که مصرف کننده را مجبور به جایگزین کردن ماده مخدر قبلی با ماده مخدری که اجتماع آن را پذیرفته و دسترسی به آن قانونی است مینماید و یا او را وادار به تامین ماده مخدر خود از طریق منابع غیر قانونی میسازد. هیچ یک از این راه حلها به سلامت مصرف کننده که هدف اصلی اجرای قوانین بوده نمیاندیشند و در حقیقت هر دو راه حل مشکلات مضاعف به بار میآورند.
وضع قوانین جدید و یا تشدید قوانین پیشین برای اکثر مصرف کنندگان مواد مخدر به معنای کشاندن به سوی بازار غیرقانونی مواد مخدر و فروشندگان آن است که در سراسر جهان هر نوع ماده مخدری را به فروش رسانده و قادرند هر نوع از آن را تا زمانی که جوابگوی منافع آنان باشد به دست آورند. بنابراین نتایج قانون گذاری به زیان معتاد و جامعهای است که او در آن زندگی مینماید.
مصرف کننده با خرید غیر قانونی مواد مخدر، موقعیت اجتماعی خود را از شهروندی مطیع قانون به جنایتکاری مورد تعقیب تغییر داده و برای اولین بار در زندگی با اعضای گروههای مخفی همنشین میشود، عادات آنان را کسب میکند و در ارتباط با مسیر ایشان و اهداف نهایی آنان قدم بر میدارد. بالا بودن احتمالی قیمت وی را در تهیه پول لازم با مشکلاتی روبرو میسازد. راه حل آشکار برای اینگونه افراد کشیده شدن به سوی جنایت یعنی فحشاء، دزدی و فروش مواد مخدر است. در مطالعهای که در شهر فیلادلفیا در ایالات متحده آمریکا انجام گرفت، در یک گروه 237 نفری هر یک از معتادین برای تامین عادت خود به طور متوسط 192 جرم در سال مرتکب شدند.
تراژدی واقعی بسیاری از فعالیتهای پلیس امروز این است که دستگیری عرضه کننده مواد مخدر که دارای تشکیلاتی بسیار عریض و طویل و سازمان یافته است امری مشکل بوده منجر به دستگیر شدن مصرف کننده میشود. عرضه کنندگان که انبوهی از مواد مخدر را در اختیار دارند خودشان معتاد نبوده و در خیابانها به فروش نمیپردازند. آنان از هواپیما و وسایل حمل و نقل استفاده مینمایند و در مقابل دست کوتاه قانون به سادگی محفوظ باقی میمانند.
معتادین و فروشندگان خیابانی که خود نیز معمولا معتادند بیشتر در معرض دستگیری هستند. افسران مجری قانون در سراسر جهان، مصرف کنندگان مواد مخدر را با جدیت بسیار تعقیب مینمایند و قوانینی که برای ممنوعیت توزیع و فروش مواد مخدر غیر قانونی وضع شده نیز غالبا در مورد تعقیب مصرف کنندگان مواد مخدر اجرا میگردد. قانون 1971 در انگلستان پلیس را مجاز مینمود تا کسانی را که به داشتن مواد مخدر غیر قانونی مورد سوء ظن میباشند متوقف؛ بازدید و دستگیر نماید و نیز در صورت ظنین بودن بدون اطلاع قبلی وارد خانه مردم شود. این روند تماما سبب آن است که مصرف کنندگان مواد مخدر از مجریان قانون و نظم فاصله گیرند و هر چه بیشتر با اعضاء و گروههای جنایتکار که مواد را در اختیار آنان میگذارند حشر و نشر نمایند.
مصرف کننده مواد مخدر به علت اینکه ماده مورد نیاز خود را باید از منابع غیرقانونی خریداری نماید، ممکن است ماده مخدر غیر قانونی دیگری را جایگزین ماده مخدر قبلی نماید. که در این راه بعضی از فروشندگان به منظور جلب مشریان جدید نمونههای مجانی در اختیار آنان میگذارند. اگرچه تعداد معتادین به هروئین در مقایسه با مصرف کنندگان کانابیس بسیار کم است، اما تمام شواهد نشان می دهد که هر مصرف کننده هروئین با مصرف کانابیس شروع نموده و سپس به هروئین روی آورده است (بچههای معتاد به هروئین از این قاعده مستثنی میباشند). بدین ترتیب هیچگونه ارتباط روانی بین مصرف کانابیس و هروئین وجود ندارد و ارتباط میان این دو، جنبه اجتماعی دارد. خطر ناخالصی و آلودگی هرگونه ماده مخدری که مصرف کننده می خرد نیز همواره وجود دارد و خریدارانی که مواد مخدر را غیر قانونی بدست میآورند در موقعیتی قرار ندارند که از اصالت، قدرت یا کیفیت موادی که میخرند شکایت نمایند.
خطر دیگری که مصرف کننده مواد مخدر را به هنگام خرید غیرقانونی ماده مورد نیاز تهدید میکند این است که نوع ماده مخدری که در اختیار او قرار می گیرد ممکن است خطرناک تر از ماده مخدری باشد که قبلا مصرف مینموده است، همانطوری که کارگران در تپههای آندز از برگ کوک به کوکائین و در هنگ کنگ مصرف کنندگان تریاک به هروئین کشانیده شدند. در هر دو مورد برگ کوک و تریاک که قبلا به صورت سنتی و قانونی مصرف میشدند نسبتا کم خطر و آثار جانبی کمتری داشتند. اما مواد مخدر جایگزین آنها یعنی کوکائین و هروئین که تنها انواعی است که به شکل غیر قانونی آسان در اختیار مردم قرار دارد نه کم خطر و نه بدون آثار جانبی اندک می باشند.
در این روند تنها مصرف کنندهای که ماده مخدر خود را به طور غیر قانونی تهیه میکند در معرض خطر نمیباشد بلکه فردی که مصرف را از مادهای به ماده دیگری تغییر میدهد نیز ممکن است در مخاطره قرار گیرد. برای نمونه در چین در سالهای 1950 مبارزه همه جانبهای برای از بین بردن مصرف تریاک آغاز شده و قوانین سنگینی برای کنترل آن تدوین گردید و مظنونین به مصرف تریاک بدون محاکمه زندانی شدند.
این کنترلها نسبتا موثر گردید و تعداد بی شماری از مصرف کنندگان تریاک به ماده مخدریکه مصرف آن قانونی بود یعنی توتون روی آوردند (دولت چین از مجاز کردن مصرف دخانیات برای اتباع خود راضی بود زیرا محصول توتون چین که یکی از بالاترین ارقام را در جهان دارد ارز خارجی تولید مینماید). متاسفانه مردم چین در مدت کوتاهی با مشکلات بهداشتی ناشی از توتون روبرو گردیدند. طنز موضوع در این است که تریاک کشیدن یک عادت نسبتا کم خطر است و مردم چین به تشویق قانون یک اعتیاد نسبتا کم خطر را با اعتیاد مرگبار جایگزین نمودند. در هندوستان نیز به علت دسترسی نداشتن به الکل مردم به مواد مخدر وارداتی مانند ترکیبات داروئی باربی چوریت و بنزودیازپام روی آوردند و بار دیگر یک مادهی مخدر غیرقانونی را با ماده مخدر قانونی جایگزین نمودند و یک نوع خطر را به نوعی دیگر تبدیل کردند و بدین گونه قانون کوچکترین کمکی به آنها ننمود.
کمپ ترک اعتیاد فرمانیه در مورد اثر قانونگذاری در مورد ترک اعتیاد چه نظری دارد؟
تجربه سالیان دور و دراز فعالیت در حوزه ترک اعتیاد مرکز سم زدایی فرمانیه نشان میدهد که قانون به تنهایی نمیتواند باعث ترک اعتیاد شود. فرد معتاد به هرنوع مواد مخدر یا محرکی که اعتیاد دارد به هر طریقی سعی در تهیه و مصرف مواد خود خواهد داشد.
از نظر مشاورین این مرکز آموزش و قانون میتوانند مکمل هم باشند. فرد معتاد باید احساس کند که میتواند زندگی شادتری بدون مصرف مواد داشته باشد. اگر این احساس درون او شکل بگیرد و به آگاهی برسد، قطعا سعی در ترک مواد مخدر خواهد نمود.
چگونه به همسر خود در ترک اعتیاد کمک کنم؟
برای کسانی که در خانواده خود یک فرد معتاد دارند و یا با آنها در ارتباط هستند همیشه این سوال را دارند که چطور میتوانند به یک فرد معتاد کمک کنند؟ چگونه به ترک اعتیاد همسرم کمک کنم؟ چگونه فرد معتاد را راضی به ترک کنیم؟ اما واقعا چه باید کرد؟ با همسر در حال ترک چگونه رفتار کنیم؟
طبق تجربیات ما در مرکز ترک اعتیاد فرمانیه افراد معتاد را همیشه نمیتوان بسادگی تشخیص داد. یک معتاد به مشروبات الکلی یا مواد مخدر همیشه شبیه یک ولگرد خیابانی که در کنار معابر و جوی آب میخوابد، نیست. اعتیاد میتواند خود را به اشکال گوناگون آشکار نماید. کمک به افرادی که اعتیاد دارند بسیار سخت و پیچیده است، مخصوصا اگر خودشان تمایلی به بهبودی نداشته باشند یا تصور کنند که هیچ مشکلی وجود ندارد. گاهی فرد متوجه مشکل خود هست و حتی تلاش میکند تا مصرف مواد را کنار بگذارد ولی تغییراتی که مصرف مواد در سیستم مغزی او ایجاد کرده این احتمال را غیر ممکن میکند.
حتی اگر این افراد متوجه تاثیرات منفی مواد اعتیاد آور بشوند نیز ترک سریع و یکباره چندان موفقیت آمیز نخواهد بود، طبق بررسیها و تحقیقات، نمیتوان در ترک اعتیاد بدون مشاوره و کمک متخصصین این حوزه موفق بود و خطر لغزش و مصرف مجدد مواد مخدر همیشه باقی است، گرچه درمان قطعی بیماری اعتیاد هنوز پیدا نشده ولی مشخص شده که با برنامهریزی خاص برای بسیاری از افراد موفقیت آمیز بوده است. درمان باید زیر نظر متخصص ترک اعتیاد و در مراکز ترک اعتیاد که متخصص ترک اعتیاد نیز حضور دارند انجام شود.
روشهایی برای کمک کردن به فرد معتاد
- هیچ گاه مشکل را ندیده نگیرید. اگر اخلاقیات و حالات دوست شما تغییر کرده و حس میکنید این آدم، آدم قبلی نیست حتما به حس خود اعتماد کنید.
- با او قطع ارتباط نکنید. معتادان اغلب احساس تنهایی شدید میکنند. آنها مایلند احساس خودبیزاری و پوچی درون خود را به دیگران بفهمانند. بنابراین قهر کردن با او اوضاع را بدتر میکند و باعث میشود فرد معتاد احساس کند طرد شده و کسی به او اهمیت نمیدهد. بنابراین سعی کنید همیشه در کنار او باشید. البته این همراهی نباید همراه با تایید کارهای او باشد. سعی کنید به او القا کنید که این همراهی یاری کننده او در ترک اعتیاد است.
- با او صحبت کنید: در چنین شرایطی بهترین عمل ممکن است گوش دادن به صحبتهای فرد معتاد باشد. از قضاوتهای آنی پرهیز نموده و نشان دهید که حضور شما به خاطر او است تا احساس کند میتواند به شما اتکا و اطمینان نماید. ولی این نکته را در نظر داشته باشید که شریک جرم او نباشید و اگر واقعا نگران حال او هستید در خلافش شریک نشوید.
- آگاهیتان را در مورد اعتیاد افزایش دهید: دربارهی اعتیاد کمی تحقیق کنید مطالب و کتابهای مربوط به اعتیاد را مطالعه کنید. ببینید چه منابعی در این رابطه در جامعه شما وجود دارد. مراکز توانبخشی و کمپهای ترک اعتیاد را شناسایی و برنامههای ترک اعتیاد را از آنها بپرسید. اگر دوست یا فردی که در خانواده معتاد است بداند چه نوع حمایتهایی برای او وجود دارد، راحتتر میتواند اعتیاد خود را ترک کند.
- عادی رفتار کنید: پس از اطلاع از اعتیاد فرد مقابل با او عادی رفتار کنید چرا که رفتارهای شما تاثیر زیادی در امر ترک اعتیاد فرد معتاد دارد. اگر احساس کند با او مثل سابق نیستید ممکن است به شما اعتماد نکند و در مقابلتان موضع بگیرد و از این به بعد نتوانید بر روی او تاثیرگذار باشید.
- انرژی مثبت دهید و همچنین جملات انگیزشی و مثبت برای ترک اعتیاد استفاده کنید: نمیتوان به زور کسی را راهی مراکز و جلسات ترک اعتیاد نمود. تضعیف روحیه و گفتن عباراتی مانند ” تو دیگه شکست خوردی”، “راهی برات باقی نمونده” دردی را دوا نخواهد کرد. نباید کسی را بدلیل اعتیادش ترساند. در عوض بگذارید بفهمد که خانواده و دوستان او نگران و دلواپسش هستند و دوست دارند بهبودیش را ببینند. حتی اگر او منفی بود شما مثبت عمل کنید.
- سخن چینی نکنید: اعتیاد یک بیماری جدی است و نباید آن را سرسری و شوخی پنداشت. اسرار او را پیش خود نگه دارید. نیازی نیست دیگران از سابقه و یا پیشرفت اعتیاد دوست شما مطلع گردند. اگر اعتماد فرد معتاد به شما از بین برود دیگر راهی برای کمک به او نمیتوانید پیدا کنید.
- دیگران را دخالت دهید. اگر اعتیاد بصورت کامل رخنه کرده بهتر است از دوستان و افراد خانواده بخواهید مداخله و وساطت نموده و جلسهای با شرکت فرد معتاد ترتیب دهید و به بیان تاثیرات بد رفتارهای او به خود و دیگران بپردازید. ممکن است دوست شما تحت تاثیر احساسات شدید قرار گرفته و تصمیم بگیرد اعتیادش را ترک کند.
- اعتراض کنید: تا زمانی که فرد متوجه نارضایتی و اعتراض اطرافیان به خاطر مصرف مواد مخدر نشود به مصرف ادامه میدهد و این طور میپندارد که رفتار او برای خود و دیگران خطری ندارد. بنابراین به طور آشکار و صریح اعتراض خود را بدون توهین و تحقیر بیان کنید. فرد نباید به هر دلیلی از جمله توهم قدرت و یا دلسوزی افراد از شرایط سوء استفاده کند. بنابراین به طور مکرر عواقب اعتیاد را به او یادآور شوید.
- شرایط مناسب را ایجاد کنید: ایجاد شرایط مناسب برای ترک اعتیاد فرد تنها با شناخت شرایط روحی و عادتهای فرد میسر خواهد بود، اعضای خانواده بهترین افراد برای این کار هستند. بنابراین سعی کنید شرایط و مکانهایی که فرد را به مصرف مواد تشویق میکند از او دور کنید.
- با افرادی که در شرایط فعلی شما بودند ارتباط بگیرید: این ارتباط به شما کمک خواهد کرد که از بار سنگینی که به دوش میکشید کم شود. شما میتوانید از تجربیات این افراد و نحوه درمانهایی که در پیش گرفته اند مطلع شوید و در صورت نتیجه بخش بودن درمان از آن استفاده کنید.
- اجبار نکنید: بیش از همه موارد ذکر شده اجبار کردن فرد به اعتیاد میتواند تاثیرات سوء بر فرد داشته باشد و باعث شود بیش از پیش در باتلاق اعتیاد فرو برود. در چنین شرایطی فرد احساس میکند که نزدیکان او درک مناسبی از شرایط ندارند و فقط به مصلحت خودشان فکر میکنند. این امر همچنین سبب میشود فرد از خانواده دوری و یا فرار کند و فشارهای روانی بیشتری را متحمل شود.
- توهین نکنید: به هیچ وجه سعی نکنید از کلمات و رفتارهای توهین آمیز استفاده کنید. این کار به جای نشان دادن نگرانی شما به فرد باعث القای حس تنفر در او شده و فشارهای روحی را در او چندین برابر میکند که نهایتا باعث میشود بیمار به مصرف بیشتر برای کاهش این فشارها روی آورد.
نقش همسر در ترک اعتیاد فرد معتاد
یکی از کسانی که نقش کلیدی برای فرد معتاد دارد همسر (در صورت امکان) اوست. نقش همسر در ترک اعتیاد بسیار مهم است و همسر یک فرد معتاد با رعایت مواردی که در بالا ذکر کردیم و همچنین موارد زیر می تواند در ترک همسرش او را یاری دهد.
- به جلسات خانواده درمانی بروید
- بدون سوق دادن همسرتان به سمت مصرف مواد، از او پشتیبانی کنید
- با همسرتان به مهربانی برخورد کنید.
- ثابت قدم باشید
- برایش محدودیت ایجاد کنید
- از مشاوره خانواده کمک بگیرید: استفاده از مشاوره خانواده میتواند موارد زیر را پوشش دهد:
- کمک به زوجین برای حل مشکلات عاطفی
- تشخیص و حل مشکلات ناشی از اعتیاد
- ترمیم و اصلاح مشکلات تهدید کننده روابط زناشویی
تا کی به ارتباط با همسر معتاد ادامه دهیم؟
ادامه دادن زندگی با همسر معتاد مخصوصا معتادانی که اکثر اوقات خماری شیشه را با خود به دوش میکشند کاملا به ظرفیت روانی خودتان بستگی دارد اما مسئلهای که وجود دارد اینست که این شرایط تا زمانی ادامه پیدا نکند مصرف مواد و عوارض آن بخواهد به شما آسیب بزند. اگر همسر شما به دلیل مصرف مواد رفتارهایی مثل پرخاشگری، افسردگی، توهم و هذیان از خود بروز دهد قطعا ادامه زندگی سخت میشود و حتما باید از طریق مراکز تخصصی روند بهبود ایشان را دنبال کنید.
رفتارهای زیر نمونههایی هستند که شما به عنوان همسر معتاد که معمولا هم ناآگاهانه هست، به همسرتان اجازه دهید به روند خود ادامه دهد:
- برای غیبت همسری که به دلیل مستی و یا نشئگی یا خماری نتوانسته است در مهمانیهای خانوادگی شرکت کند بهانه نیاورید.
- همسر نگران تمام هزینهها و صورت حسابهای شریک معتاد خود را پرداخت میکند تا او مجبور به دزدیدن پول برای تهیه مواد نباشد.
- زمانی که شوهر معتاد دچار علائم خماری یا مستی بر اثر مصرف الکل شده است، این حال بد را با بهانههایی مانند مریضی و سرماخوردگی برای فرزندان توجیه نکنید.
همچنین اگر به خاطر همسر معتادتان دروغ میگویید، بهانه میآورید یا مدام در حال توجیه کردن هستید تا مشکل اعتیاد او فاش نشود، قطعا به جای حمایت از او، دارید مصرف مواد را برای او آسانتر میکنید.
برای دریافت مشاوره در زمینه رفتار با زن یا شوهر معتاد میتوانید با مرکز تخصصی ترک اعتیاد فرمانیه با شماره 09126896964 تماس بگیرید تا بتوانید با کمک این مرکز و استفاده از امکانات رفاهی کمپ مشکل اعتیاد همسرتان را حل کنید و همسرتان لذت ترک اعتیاد را درک کند.
برای مشاوره همین حالا با مرکز ترک اعتیاد فرمانیه تماس بگیرید:
1 دیدگاه. دیدگاه جدید بگذارید
من فکر می کنم پسرم اعتیاد داره میشه بهم بگید چگونه چگونه مچ فرد معتاد را بگیریم؟