اعتیاد جرم است یا بیماری؟

اعتیاد جرم است یا بیماری؟

روزگاری در جامعه ما، اعتیاد جرم محسوب می‌شد و فردی که مصرف‌کننده مواد مخدر بود، مجرم محسوب می‌گردید و در نتیجه طبق قانون، مجرم روانه زندان می‌شد. اما آیا زندان روش مناسبی بود؟ فرد معتاد وارد زندان می‌شد به این منظور که بعد از بازگشت از زندان، دست از مصرف مواد مخدر برداشته و رفتار وی اصلاح شود. اما تجارب نشان داده است که زندان روش مناسبی برای ترک اعتیاد نیست.

در اکثر کشورهای جهان، مواد مخدر در زندان‌ها راحت تر از بیرون قابل دستیابی است، فقط کمی گرانتر است. در ضمن در زندان هیچ گونه علت‌ شناسی در مورد این که چرا فرد اعتیاد پیدا کرده صورت نمی‌گیرد و در نتیجه هیچ علتی نیز از بین نمی رود، بنابراین، روشن است که بعد از خروج از زندان اگر الگوی علل اعتیاد هنوز تداوم داشته باشند، اعتیاد نیز دوباره شروع خواهد شد.

کمپ ترک اعتیاد لاکچری فرمانیه با داشتن مشاورانی حرفه ای در کنار شماس.

برای مشاوره رایگان همین حالا تماس بگیرید.

02126100813

02126231821

09126896964

افراد در زندان تحت تاثیر شخصیت‌های دیگر قرار می‌گیرند و شاید حتی بسیاری از رفتارهایی که قبلا حتی به آن فکر نمی‌کردند، حال آن‌ها را یاد گرفته و روانه جامعه می‌شوند. خانواده برخی از زندانی‌ها در سراسر دنیا اعتقاد دارند که زندان، دانشگاه انواع و اقسام رفتارهای ضد اجتماعی است.

البته خود زندانبان‌ها و پلیس نیز به این موضوع پی برده اند. به عنوان مثال در قطعه‌ای که روزنامه Date Lope در سال 1982 انتشار داد از قول P Jonathan، Bound، کارآگاه و بازرس و فرمانده دسته پلیس مبارزه با مواد مخدر انگلستان چنین آمده است: مسلما محکومیت زندان، تنبیه مناسبی برای فروشنده بی وجدان است، اما هیچ گونه کار مفیدی برای معتاد واقعی انجام نمی‌دهد، بدون شک جهان در تلاش نه چندان موفق خود برای مقابله با زشت ترین پدیده قرن بیستم و ارائه آن در قرن بیست و یکم مرتکب اشتباهاتی اساسی شده است.

برای مشاوره همین حالا با مرکز ترک اعتیاد فرمانیه تماس بگیرید:

 02126100813

 02126231821

 09126896964

 

تصور جهان در یک زمان نسبت به اعتیاد آن بود که آن را نوعی عادت می‌شمرد، بعدها اعتیاد هرچه گسترده‌تر شد به خصوص در جوامع غربی آن را جرم دانستند و برخوردهای خشن و شدید با آن کردند و در نهایت این برخورد نیز با شک مواجه شد و سرانجام بشر اعتیاد را بیماری دانست و دانست اعتیاد جرم نیست بیماری است و آن را بیماری اعتیاد نامید، آن هم با اکراه و تردید. و چون چنین بود، روش برخورد با معتاد نیز مناسب نبود.

معتادان را در بیمارستان‌هایی شبیه به زندان نگهداری کردند و روش برخورد با آن‌ها نیز مشابه انسان‌های پست و جانی بود که نتایج مثبتی به همراه نداشت.

بالاخره بشر مدرن در اواخر قرن بیستم به درستی دریافت که اعتیاد یک بیماری است و با بیمار باید رفتار منطقی و پزشکی نمود، نه این که او را شلاق زد و جریمه نقدی کرد و راهی زندان یا جزیره نمود. خوشبختانه در حال حاضر تفکر غالب در نزد مردم ودولت مردان ایران بیمار بودن است.

گویی تاریخ تکرار می‌شود و بشر باز اشتباهات خود را تکرار می‌کند، اما آن چه مهم است پیشرفت است که در زمینه اعتیاد حاصل شده است.

حدود 200 یا 300 سال پیش اگر فردی دچار افسردگی یا اسکیزوفرنی (Schizophrenia) یا بیمارهای روانی دیگری که نزد عامه مردم دیوانه یا مجنون نام می‌گرفت، می‌شد او را از جامعه دور نگه می‌داشتند و حتی در مواردی او را در تیمارستان‌هایی که به زندان شبیه بود منتقل می‌کردند و برای بهبودی او، یا او را به تخت می‌بستند یا او را شکنجه می‌کردند، چرا که اعتقاد داشتند ارواح پلید در روح او خانه کرده‌اند، بنابراین با شکنجه باید این ارواح پلید را از جسم و روح او زدود.

اما پیشرفت علم روانشناسی و روانپزشکی باعث شده است که امروزه فردی که دچار افسردگی یا اسکیزوفرنی می‌شود را بیمار تلقی کنیم و همه ما می‌دانیم که فردی که دچار افسردگی شده نیاز به خدمات روانشناختی و روانپزشکی دارد، لذا بلافاصله چنین فردی را به بیمارستان اعصاب و روان منتقل می‌کنیم تا تحت درمان قرار گیرد. خوشبختانه این خط فکری برای اعتیاد نیز به مرحله‌ای رسیده است که مردم و دولت مردان موافق این نظر هستند که اعتیاد یک بیماری است و بهتر است ابتدا علل اعتیاد بررسی و گواه این ادعا وجود کلینیک‌های بازتوانی و درمان اعتیاد و انواع و اقسام روش‌های درمان دارویی و غیر دارویی اعتیاد است.

  • با تمام این اوصاف آیا اعتیاد یک بیماری است؟
  • آیا این یک شعار است برای این که معتادان و خانواده‌های آنان را به درمان امیدوار کنیم؟
  • اگر اعتیاد بیماری است پس چرا خانواده‌های افراد معتاد در برابر فرد معتاد روش‌های تنبیهی زیادی را استفاده می‌کنند؟

وقتی ما در کمپ ترک اعتیاد فرمانیه مساله را در کلینیک‌های مختلف درمان اعتیاد بررسی کردیم، متوجه شدیم که اکثر خانواده‌های افراد معتاد نمی‌دانند که اعتیاد یک بیماری است. البته اشتباه نکنید، این جمله را به زبان می‌آورند که اعتیاد یک بیماری است اما در عمل نمی‌توانند آن را بپذیرند و برخورد مناسبی در مقابل یک بیمار داشته باشند.

وقتی اکثر خانواده‌ها برای اولین بار متوجه می‌شوند که همسر یا فرزندشان اعتیاد دارد، فوق العاده ناراحت، عصبانی و افسرده می‌شوند و رفتارهای نامناسبی نشان می‌دهند، این در حالی است که وقتی ما متوجه می‌شویم همسر یا فرزند دچار افسردگی یا سنگ کلیه باشد، ممکن است ناراحت شویم، اما بلافاصله به دنبال کمک به او و مراجعه به یک متخصص برمی‌آییم. این گواه آن است که هنوز برخی از ما باور نداریم که اعتیاد یک بیماری است که در جای خود بحث خواهیم کرد.

اعتیاد؛ یک بیماری زیستی- روانی- اجتماعی و معنوی

اعتیاد؛ یک بیماری زیستی- روانی- اجتماعی و معنوی

اعتیاد یک بیماری زیستی، روانی، اجتماعی و معنوی است، عوامل متعددی در سبب‌شناسی سوء مصرف و اعتیاد موثر هستند که در تعامل با یکدیگر منجر به شروع مصرف و سپس اعتیاد می‌شوند (پترسون، 2004. رولکپارتین، 2006).

اعتیاد یک بیماری زیستی

وقتی گفته می‌شود اعتیاد یک بیماری زیستی است به معنا است که احتمال دارد برخی از عوامل زیستی و جسمی باعث شده اند که فرد گرایش به مصرف مواد داشته باشد. به عنوان مثال بیماری‌های جسمی مانند: دیسک کمر، درد پا، دیابت، آرتروز، ورم معده، فشار خون بالا، مجروحیت، حساسیت مفصلی، کاهش وزن، آسم، درد عادت ماهیانه، سرماخوردگی، شکستگی دست و پا، درد کلیه، کمردرد، درد دست و پا، استخوان درد، سکته مغزی، سکته قلبی، قطع اعضا و اختلالاتی در ترشح هورمون‌های غدد و انتقال دهنده‌های سیستم اعصاب مرکزی، می‌تواند عاملی برای گرایش افراد به سمت مصرف مواد مخدر باشد.

همچنین لازم است یادآور شویم وقتی گفته می‌شود که اعتیاد یک بمیاری زیستی و جسمی است، به این معناست که فرد دچار وابستگی جسمی شده و هر زمان که مصرف خود را قطع کند، علایمی مانند: درد عضلانی، پرش عضلانی، آب ریزش بینی، عطسه، اسهال، استفراغ، بی خوابی و… در فرد ایجاد می‌شود که این علایم با گذشت زمان برطرف می‌شود.

مطلب مرتبط:  با همسر در حال ترک چگونه برخورد کنیم؟

اعتیاد یک بیماری روانی- اجتماعی

وقتی گفته می‌شود که اعتیاد یک بیماری روانی- اجتماعی است به این معناست که احتمالا برخی از عوامل روانی- اجتماعی باعث شده اند که فرد گرایش به مصرف مواد مخدر داشته باشد و در ضمن زمانی که فرد مصرف خود را قطع می‌کند یک وابستگی روانی یا عوارض روانی نیز برای فرد ایجاد کرده است که جدا از وابستگی جسمی است و باید تحت درمان قرار گیرد. در این قسمت عوامل روانی- اجتماعی را بیشتر تشریح خواهیم کرد.

عوامل روانی- اجتماعی که فرد را برای مصرف مواد مخدر در خطر قرار می‌دهد، به سه دسته تقسیم بندی می شوند:

  • عواملی که مربوط به فرد است.
  • عواملی که مربوط به خانواده است.
  • عواملی که مربوط به جامعه‌ای است که فرد در آن زندگی یا کار می‌کند.

عوامل مختلف دخیل در اعتیاد

عوامل فردی

عوامل فردی موثر در مصرف مواد مخدر

عوامل فردی که فرد را مستعد سوء مصرف مواد مخدر می‌کند عبارتند از:

  1. گرایش به ریسک کردن و نگرش های مثبت به مصرف مواد (کار، 2006)
  2. خلق و خوی دشوار و مشکلات رفتاری احتمالا فرد را مستعد سوء مصرف مواد کرده و این خصوصیات منجر به عضویت فرد در گروه همسالان منحرف با خرده فرهنگ های مصرف کننده مواد می‌شود (کار، 2006).
  3. مسایل هیجانی و عزت نفس پایین احتمالا منجر به سوءمصرف مواد می شود، در نتیجه افراد مواد را برای تسکین دادن فشارهای هیجانی به کار می برند (کار، 2006).
  4. افرادی که دچار اختلالات روانی یا اختلالات شخصیت هستند مثلا بیمارانی که افسردگی و اضطراب داشته‌اند و برای برطرف کردن علائم افسردگی یا اضطراب از مواد مخدر استفاده کرده‌اند. یا استفاده در افرادی که آن را نشانه بزرگ شدن می دانند.
  5. عوملی همچون کنجکاوی، هوس، نادانی، ناآگاهی، دوپینگ ورزشی، مسایل عاطفی، تفریح و سرگرمی، پولداری، لذت طلبی، هیجان خواهی، افزایش لذت جنسی نیز ممکن است فرد را به سمت مصرف مواد مخدر بکشاند.

عوامل خانوادگی

عوامل خانوادگی که فرد را مستعد سوء مصرف مواد مخدر می‌کند، عبارتند از:

  1. ارتباط ضعیف با والدین، سرپرستی کم از جانب والدین و قواعد ناپایدار، سوءمصرف مواد والدین و نابسامانی خانواده همراه با قوانین، نقش ها و امور روزمره غیر واضح، برخی از عوامل خانوادگی هستند که احتمالا فرد را در خطر سوءمصرف مواد قرار می دهد (کار، 2006) .
  2. جرایم والدینی یا اختلالات روان شناختی آن ها و ناسازگاری زناشویی یا وجود خویشاوندهای معتاد، منحرف یا خلافکار در خانه و خانواده از دیگر عوامل هستند (کار، 2006).
  3. درجات بالای استرس، حمایت محدود و وضعیت نامساعد و پر تنش در خانواده، ضعف والدین در مهارت های فرزند پروری و شیوه های ارتباطی و روش های حل مساله، احتمالا فرد را در معرض سوء مصرف قرار می‌دهد.
  4. عوامل دیگری مانند: بی سرپرستی، بدسرپرستی، فوت بستگان، مشکلات خانوادگی، مشکلات زناشویی، طلاق، مشکلات جنسی و… نیز می‌توانند به عنوان عاملی برای گرایش به مصرف مواد مخدر در نظر گرفته شوند.

مطلب مرتبط: چرا انسان معتاد می شود؟ بررسی دلایل شخصیتی توسط کمپ ترک اعتیاد خصوصی فرمانیه

عوامل مربوط به جامعه

عواملی که مربوط به جامعه‌ای است که فرد در آن زندگی یا کار می‌کند عبارتند از:

  1. دوستان و محیط زندگی، گروه دوستانی که در آن سوءمصرف مواد و نگرش مثبت نسبت به جزیی از خرده فرهنگ حاکم در آن است و زندگی در محیط هایی که قابلیت دسترسی به مواد زیاد، میزان و نرخ جنایات بالا و فرصت دستیابی به شغل پایین باشد به عنوان یک عامل مستعد کننده در نظر گرفته می‌شود.
  2. فقر و بیکاری؛ یکی از دلایلی که فرد فقیر را به اعتیاد می کشد، محرومیت های ناشی از فقر است که تنها راه فرار از آن را پناه بردن به مواد مخدر می دانند، از طرفی دیگر، فقر خانواده و بی کاری نان آور خانواده، موجب سردی روابط، بی اعتمادی و خشم بین افراد خانواده می گردد. البته در هر جامعه ای عده بسیار زیادی فقیر وجود دارد که اعتیاد ندارند،بنابراین فقر که انعکاسی از مشکلات جامعه است رابطه ای غیر مستقیم با اعتیاد دارد.
  3. رفاه اقتصادی؛ رفاه اقتصادی بیش از حد خانواده که به دلیل سرگرمی ها و تفریحات بسیار و کثرت کار، روابط انسانی ضعیف تر می‌گردد و عامل مساعدی می شود برای کشش افراد به سوی مواد مخدر.
  4. عوامل دیگر؛ مانند جنگ، نوع شغل افراد، شکست های کاری، مالی و…

گفته می‌شود که اعتیاد یک بیماری معنوی است و شرکت کنندگان در گروه های NA، این بیماری را روحانی می‌دانند. وقتی نظر آن‌ها را جویا می‌شوید، به شما می‌گویند که ما اسیر یک نیروی برتر به نام مواد مخدر بودیم و رابطه مان با خدا و هر نیروی برتر دیگری را قطع کرده بودیم و در تنهایی خود فرو رفته بودیم و برای حل مشکلات و ناراحتی‌ها و تنش‌ها از مواد مخدر کمک می‌گرفتیم و حال دریافته‌ایم که به تنهایی نمی‌توانیم آن را مهار کنیم.

درست این جاست که استفاده از معنویت و مذهب در درمان بیماران ضرورت می‌یابد. تشکیل گروه‌های خود یاری معتادان گمنام و استقبال بیماران از این گروه‌ها خود گواه تاثیر معنویت در درمان این بیماران است. بیماران در چنین گروه‌هایی دور یکدیگر جمع می‌شوند و با هم قدم‌های دوازده‌گانه ای را بر می‌دارند که نه تنها اعتیاد بلکه سبک زندگی آن ها را تغییر می‌دهد.

در ادامه، برخی از قدم‌های دوازده‌گانه مربوط به معتادان و الکلی‌های بی‌نام را که ارتباط تنگاتنگی با بحث معنویت و مذهب دارند فهرست می‌کنیم.

  1. ما به این باور رسیدیم که نیرویی برتر از خودمان می‌تواند سلامت عقل را به ما بازگرداند.
  2. تصمیم گرفتیم که اراده و زندگی خود را به خداوند، بدان گونه که او را درک می‌کنیم، بسپاریم.
  3. کاملا آماده شدیم تا خداوند تمام این نواقص شخصیتی ما را برطرف کند.
  4. خاضعانه از او خواستیم تا ما را از کاستی‌هایمان برهاند.

ما را از راه دعا و مراقبه خواهان ارتقای رابطه آگاهانه خود با خداوند، بدان گونه که او را درک می‌کردیم شده و فقط جویای آگاهی از اراده او برای خود و قدرت اجراییش شدیم. اقتباس از “الکلی های بی نام” (1976) به نقل از گری هاتز، 1387.

برای مشاوره همین حالا با مرکز ترک اعتیاد فرمانیه تماس بگیرید:

 02126100813

 02126231821

 09126896964

 


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این زمینه را پر کنید
این زمینه را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

فهرست